یا سید السادات

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سخت ترین کار دنیا چیست؟؟؟

02 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

نماز بخوانیم؟ ؟

در گرمای تابستان زیر برق آفتاب 1817 ساعت گرسنگی و تشنگی بکشیم و زمین بیل بزنیم و روزه بگیریم؟؟

اصلا نه جانمان را کف دست بگیریم و به میدان جنگ برویم و جهاد کنیم؟

شایدهم دادن خمس و زکات برای کسی که جانش به مالش وصل است از همه چیز سخت تر است؟؟

امانه!

امام صادق (علیه السلام) در وسائل الشيعة؛ ج‌15، ص: 255 یک حدیث دارند که سخت ترین کارهای دنیا را به ما معرفی میکنند.

أَشَدُّ الْأَعْمَالِ ثَلَاثَةٌ:

بند اول: إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِكَ- حَتَّى لَا تَرْضَى لَهَا مِنْهُمْ بِشَيْ‌ءٍ- إِلَّا رَضِيتَ لَهُمْ مِنْهَا بِمِثْلِهِ

رفتار منصفانه:

دلم میخواهد همیشه او اول زنگ بزند و حالم را بپرسد،دلم میخواهد اول او من را دعوت کند،بعد دخترش را،خب من عروس هستم و حساس،مادر شوهر باید هوایم را داشته باشد،نگذارد سرگاز بروم و توقع نداشته باشد ظرف ها را بشویم،همین که به او سر میزنیم و احوالش را می پرسیم کافی است دیگر!

هر روز صبح اولین کاری که انجام میدهم این است که گوشی را بردارم و به مادرم زنگ بزنم و شماره مامانم را بگیرم. قبل از هر مهمانی اولین هماهنگی را با مادرم می کنم،اگر مامانم نتواند کل مهمانی را به هم می زنم،مهمانی بدون مادر آخر صفا نداره،بالاخره مادر است دیگر باید هوایش را داشته باشم.

وقتی خانه اش می روم دلم نمی خواهد او آشپزی کند،خودم غذا می پزم، بنده خدا یک عمر پخت و پز کرده، حالا نوبت من است که آرامشش را فراهم کنم.وقت هائی که آنجا هستم ظرفها را بشویم و نگذارم که دست به سیاه و سفید بزند.مادر است دیگر!

امام صادق (علیه السلام) فرمود: سخت ترین فرائض الهی بر مردم سه چیز است: داشتن رفتار منصفانه با مؤمنان به طوری که انسان برای آنان همان را بپسندد که برای خود می پسندد.

بند دوم:وَ مُوَاسَاتُكَ الْأَخَ فِي الْمَالِ-

کمک مالی به برادر دینی:

خدائیش از اول کارم گرفته و در آمدم خوب است، ولی پولها بی برکت است.نه اینکه نیاید، هر ماه چندین میلیون پول می آید و تند تند خرج میشود و می رود.

اصلا پولی برایم نمانده که!

برادرم کارگر ساده یک مغازه علافی است.من نمیدانم چطور با حقوق بخور نمیر کارگری، زندگی اش را میچرخاند.تازگی ها چندین بار به من رو انداخته است.یکبار برای پیش خانه،باردیگر برای مریضی پسرش،بار دیگر برای قسط ماهیانه یخچالش.

با خودم چرتکه انداختم دیدم اگر بخواهم پنج میلیون تومن رو به او بدهم باید قید گرفتنش را بزنم.اصلا چطور میتواند با این همه قرض و قسط و بد بختی پول مرا پس انداز کند و به من پس بدهد؟

امام صادق (علیه السلام) فرمود: دومین کار کمک به برادر دینی است.وقتی این حدیث را دیدم جا خوردم. من کمک خود را از برادر خونی ام دریغ کردم چه برسد به برادر دینی!

واقعا که پول خرج کردن در راه خدا و کمک کردن کار خیلی خیلی سختی است!

بند سوم: وَ ذِكْرُ اللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ-

یاد خدا در همه حال:

تنظیمش کرده ام روی دانلود خودکار،یک ساعت که سراغ گوشی ام نروم ده ها فیلم و عکس و آهنگ به گالری ام اضافه میشود.
سر فرصت یکی یکی میبینمشان و هر کدام را که دوست ندارم حذف میکنم،خیلی ها را هم برای این گروه و آن گروه ارسال میکنم.دنیای جالبی است فضای مجازی! رودر رو روی مان نمیشود در مورد همه چیز حرف می زنیم. خوبی اش این است که چشم توی چشم نیستیم و راحت تر هستیم.
هر عکسی را میبینم، هر فیلمی را چندین بار دانلود میکنم، هر دفعه به خودم قول میدهم از این گروهها خارج بشوم و سراغ این عکس ها و فیلمها نروم. اما چه کنم که جوانم و پر شور و حرارت…شروشوری که پاهایم را بسته و رهایم نمیکند.مادر میگوید: وقتی این همه موقعیت گناه فراهم است، مرد میخواهد که چشم و دلش را پاک نگه دارد.

راستی امام صادق (علیه السلام) چه زیبا این حدیث را برای امروز من و شما گفته است.
یاد خدا باعث میشود همه کار های حرام را ترک کنید..یاد او فقط زبانی نیست و در لحظه لحظه زندگی جاری است.
یاد خدا در همه حال ،منظور گفتن سبحان الله و الحمد لله نیست،بلکه مقصود یاد خدا کنار عملهای حرام و ترک آنها برای خداست.

 نظر دهید »

مادر نرو...

01 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

در کوچه پس کوچه های مدینه که قدم می زنی می شنوی صدای هق هق دختری که آرام آرام گریه می کند. می بینی پسر بچه هایی که زانوی غم بغل کرده اند و به گوشه ای پناه برده اند.

مرد قد خمیده ای که مظلومانه سر بر شانه چاه گذاشته و می گرید.

هیچ غمی بدتر از غم بی مادری نیست! هیچ دلی خون تر از دل علی نیست.

هیچ دختری مثل زینب غم پرور نیست. اولین غمش، غم رسول الله و غم مادر بود. اوج ناله اش در کربلا بالای گودال قتلگاه برادر بود.

حسن قبل از اینکه سم جگرش را بپاشد، غم مادر جگر پاره اش کرد.

گلوی حسین خبر از فشار دست شمر نداشت، خبر از زخم شمشیر نداشت ،که غم مادر نفسش را در گلویش گره زده بود و می فشرد، اما جرأت ناله زدن نداشت.

زینب چادرش را برسرانداخته بود آرام دنبال تابوت مادرمی دوید و یواش ناله می زد مادر نرو،مادر نرو …

 1 نظر

بالاتر از توکل

01 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

و افوضُ امری الی الله انَّ الله بصیرٌ بالعباد

در سوره غافر آیه 44 این آیه بیان شده است و در تفسیر آن ذکر کرده اند این یعنی بالاتر از توکل. یعنی خدایا اول و آخر و ظاهر و باطن تویی. منم به سوی تو در حرکتم.

این یعنی خدایا عاشقانه به سوی تو در حرکتم. همان را می خواهم که تو میخواهی. پس کار و زندگی و آرزوهایم را به تو واگذار میکنم

 نظر دهید »

توجه به خدا

24 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي

 نظر دهید »

قصه هجران

23 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي

امشب گل باغ علی پژمرده گشته ، ماه از خانه مرتضی هجرت كرده و ستارگان عزادارند.

امشب كهكشان ولایت ، غرق در ماتم است و در سكوت شب ، صدایی جز نوحه علی و فرزندانش شنیده نمی شود.
حرامیان در اندیشه ظلمی دیگر به خواب رفته اند، و غرق در دنیای آلوده خویشند.
در این دنیای اسرارآمیز، زمین است كه همه ارزش آن به یك شهر است، و همه بهای آن شهر، به یك خانه است.
كلبه ای كه باب شهرعلم و خیرة النساء العالمین به آن شرف حضور بخشیده اند.
هر روز صبح پیامبر اسلام بر اهل خانه ای در مدینه وارد می شدند و دسته گل های سلام را تقدیم اهل آن می نمودند.
اهل آن خانه ، چه كسانی بودند و چه سـِرّی در آن خانه نهفته بود كه ارزشمندترین انسان های دنیا ، برای آن این همه عظمت قائل بودند؟
علی( ع) ، او كه باید از باب ولایتش وارد شهر علم نبی شد.
فاطمه(س) ، هم او كه دلدادگان كویش ، از آتش گمراهی رهایی یافته اند.
حسنین علیهما السلام ، همانها كه آقا و سید دل های بهشتی مؤمنانند.
و زینبین علیهما سلام ، همان ستارگان پر فروغ دامان زهرا(س) و ماجرا از اینجا شروع شد كه :
غم فراق پیامبر، چون ابرهای درهم پیچیده، آسمان دل زهرا را فرا گرفت، و باران اشك، نمود دل طوفانی اش شد.
او تنها برای جدایی از پدر نمی گریست، بر مظلومیت علی (ع) هم اشك می ریخت.
دنیا پرستان زرخواه زورگو، همان حسودانی كه به طمع رسیدن به مقام و به طمع عشق های آتشین، چشم دلشان كور شد، و گوش های اندیشه شان ناتوان گشت، و زبان حق گویشان لال شد ؛ نخواستند ارزش وجود اهل بیت را كه درك كنند.
آنها، خفاشان شب خواهی بودند كه از تابش خورشید حقیقت ، وحشت داشتند.
و زهرا، نور درخشان آسمان ولایت، خود را موظف دید حق علی را بازپس گیرد . نه اینكه علی شوهرش بود و او باید ، برای رسیدن به تجمل هر طور كه شده حق همسرش را بگیرد ؛ نه ، زهرا، والاتر از دنیاست، او آنقدر جمیل است كه نیازی به تجمل ندارد.
فاطمه(س) فریاد زد تا قرآن ناطق را خاموش نكنند.
او سخن گفت تا گوساله سامری نمود پیدا نكند.
گریست كه دل های زنگار گرفته و دنیا طلب آنها، با زلال اشك های او شستشو شوند.
اما ، آن« ایمان آوردگان مصلحتی» بر گردن خورشید ریسمان افكندند، و بر صورت چون ماه زهرا، صاعقه سیلی زدند.
و پهلوی فاطمه را چون دل علی شكستند . شراب خواران مست از می دنیا، باده گساران شهوت و مقام ، یاس خانه علی را پژمرده كردند. و علی ماند و تنهایی و غم ؛ و مهتاب، شاهد ناله های مولا بود.
اسماء، آب بریز تا طاهره مطهره را غسل دهم . اما نه، دست نگهدار.
خدای من! كبودی تازیانه بر پهلوی محبوبه ام…
زن، این قدر با وفا و با حیاء كه نگذاشت بدانم درد وجودش را.
بار خدایا! آن روز كه گل مهر زهرا(س) را در قلبم رویاندی، حبیبت پاره تنش را در خانه من به امانت نهاد.
اما، گل یاس من، آن روز، نیلوفری نبود، و آسمان چهره اش نیلی نبود.
این زمزمه های سوزناك علی بود از فراق محبوبه خدا، در شب غم. و فرزندانش چون بلبلان خزان زده بر گل پرپرشان اشك ریختند.
و ما…
ما كه خانه زهرا ، دردل های بی قرارمان است، ستاره دعا را از آسمان نیاز می چینیم، و از خدای زهرا می خواهیم كه مهدی اش بیاید و قبر محبوبه مان را بر ما بنماید.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یا سید السادات

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس