یا سید السادات

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اعتماد به خدا...

02 خرداد 1396 توسط نجمه مولائي

ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺍﺳﺖ:

ﯾﮏ ﮔﻞ ﻭ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ

ﺍﻣﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ ،

ﯾﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﻭ ﯾﮏ ﮐﺮﻡ ﺑﻮﺩ!

ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ

ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪ ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻬﯽ نمی‌کند…

ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ …

ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﺭ ، ﮔﻠﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﯾﯿﺪﻩ ﺷﺪ

ﻭ ﺁﻥ ﮐﺮﻡ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ‌ﺍﯼ زیبا شده بود

ﺍﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﻭ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﯾﺪ،

ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿد …

ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ گل‌های ﻓﺮﺩﺍﯾند🌹🌹

 نظر دهید »

داستانی آموزنده...

02 خرداد 1396 توسط نجمه مولائي

ﻣﺮﺩﯼ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﻭ ﺭﺍهی ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ !

مردی ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺁﻣﺪ ، ﺍﺯ ﺍﺳﺐ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺩﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :

ﻗﺮﺑﺎﻥ ، ﺍﺯ ﭼﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺭﻓﺖ؟ ‏»

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻭ مردی دیگر ﻧﺰﺩ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺩﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﻔﺖ :

ﺁﻗﺎ ، ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟

ﺳﭙﺲ ﺳﺮﺑﺎﺯی ﻧﺰﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺁﻣﺪ ، ﺿﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ :

ﺍﺣﻤﻖ ، ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﮐﺪﺍﻣﺴﺖ؟؟؟

ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ، ﺍﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﮐﺮﺩ . ﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ :

ﺑﻪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ؟

ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :

ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺳؤاﻝ ﮐﺮﺩ ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩ .

ﻣﺮﺩ ﺩﻭﻡ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ .

ﻭ ﻣﺮﺩ ﺳﻮﻡ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ .

ﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪ :

ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﯼ؟

ﻣﮕﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ؟

ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :

ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ … 

ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺍﺯ کرامت ﺧﻮﺩ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺩﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩ…

ﻭﻟﯽ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﺍﺯ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﺞ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻣﺮﺍ ﮐﺘﮏ ﺯﺩ و وزیر هم به قدر کرامت خود…. 
ﻃﺮﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﻭﺳﺖ …

ﻧﻪ ﺳﻔﯿﺪﯼ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ..

ﻭ ﻧﻪ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺯﺷﺘﯽ ..

ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺧﻼﻗﺶ است🌺

 نظر دهید »

داستانی زیبا

17 اردیبهشت 1396 توسط نجمه مولائي

میدونی اعتماد به خدا یعنی چی؟

ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ :

ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟

ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ

ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ……

 ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎد!!!

 ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ …….

ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ

ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !!

ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟

ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﻴ ﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ

ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ …

 ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ،

ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻲ!!!

ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ !!!

ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ می فرمایند :

ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﺪﺍست روزی آن…….. 

ماهيان ازآشوب دريا به خدا شكايت بردند،درياآرام شد وآنهاصيد تور صيادان شدند!!!!

 آشوبهاي زندگي حكمت خداست. ازخدا، دل آرام بخواهيم،نه درياي آرام!!!

دلتان همیشه آرام…..

 نظر دهید »

با سختی ها نفس را باید پاک کرد

11 اردیبهشت 1396 توسط نجمه مولائي

از زمان دانشجویی نوع لباس پوشیدن عباس،که همیشه ساده وبی پیرایه بود،برای من شگفتی داشت وهمواره در جست و جوی پاسخی مناسب برای آن بودم.

روزی به همراه عباس در جلوی گردان پروازی قدم می زدیم.پس از صحبت های زیادی که داشتیم در مورد فلسفه پوشیدن لباس ساده وبی پیرایه اش از او سؤال کردم.او در حالی که صمیمانه دستش را روی شانه ام گذاشته بود گفت:

هیچ دلم نمی خواست راجع به این قضیه صحبت کنم،ولی چون اصرار داری تا بدانی،برایت می گویم.

پس از مکثی کوتاه گفت:

انسان باید غرور و منیتهای خود را از میان بردارد ونفسش را تنبیه کند واز هر چیزی که او را به رفاه و آسایش مضر می کشاند وعادت می دهد پرهیز کند،تا نفس او تزکیه وپاک شود.ما نباید فراموش کنیم که هر چه در این دنیا سخت بگذرد در آن دنیا راحت تر است.دیگر اینکه تزکیه وسر کوبی هوای نفس موجب خواهد شد تا انسان برای کارهای سخت تر وبالاتر آمادگی پیدا کند.

 نظر دهید »

سخنی از بزرگان

11 اردیبهشت 1396 توسط نجمه مولائي

آیت الله دستغیب:

🌸 اگر سگ گرسنه ای به شما روی بیاورد و همراه شما نان و گوشت باشد، آیا با گفتن چخ ،  سگ میرود؟!

چوب هم بلند کنی فایده ندارد، او گرسنه است وچشمش به غذاست و دست بردار نیست، اما اگر هیچ همراه نداشته باشی، می فهمد چیزی نداری و میرود…

🌸 شیطان هم در کمین انسان است؛ نگاهی به دل می کند اگر آذوقه اش که همان : 

🔴 حب مال

🔴 زَر و زیور

🔴 شهوت

🔴بخل

🔴حسادت و… درآن بود، همانجا متمرکز میشود و می ماند.

و اگر صدبارهم بگویی: اعوذبالله من الشیطان الرجیم فایده ندارد. 

🌸 اما اگر طعمه و آذوقه اش، را دور کنی آنگاه می بینی با یک استغفار فرار میکند…

تا وقتی گناه رو قلبا دوست داریم و خودمون رو در موقعیت گناه قرار میدیم :

نمیشه بشینیم صحنه های مستهجن ببینیم و بگیم پناه میبریم بخدا! تو مجلس گناه بشینیم و بگیم پناه میبریم به خدا!, مثل اینکه خودتو بندازی جلو ماشین و بگی پناه میبرم به خدا!!!

باید از موقعیت گناه فرار کنیم و به خدا پناهنده بشیم.

 نظر دهید »

تقدیم به فرزندان شهدای شیمیایی

04 اردیبهشت 1396 توسط نجمه مولائي

بسم رب شهدا وصدیقین
اتل متل راحله
اخموی بی حوصله
مامان چرا گفت بگیر
از پدرت فاصله
دلش هزلر تا راه رفت
بابا خسته ی کاره؟
مامان چرا اینو گفت؟
بابا دوسش نداره؟
باید اینوبپرسه
اگه خته ی کاره
پس چرا بعضی وقتا
تا نیمه شب بیداره؟
نشونه بیداریش
سرفه های بلنده
شش ماه پیش تا حالا
بغض میکنه،می خنده
شاید اونونمی خواد
اگه دوسش نداره
پس چرا روی تختش
عکس اونو میذاره؟
با چشمای مریضش
عکس ونگاه میکنه
قربون قدش میره
بابا،بابا میکنه
با دست پر تاولش
آلبومی رو که داره
از کناره پنجره
ور میداره میاره
با دیده پر از اشک
آلبومو وا میکنه
رفیقای جبهه رو
همش صدا میکنه
آلبوم عکس بابا
پر از عکس دوستاشه
عکسی هم از راحله ست
تو بغل باباشه
با دیدن او عکسا
زنده میشه میمیره
با یاد اون قدیما
بابا زبون میگیره
قربون اون موقعا
قربون اون صفاتون
دست منم بگیرین

 نظر دهید »

با سختی ها نفس باید امادگی پیدا کند

04 اردیبهشت 1396 توسط نجمه مولائي

از زمان دانشجویی نوع لباس پوشیدن عباس،که همیشه ساده وبی پیرایه بود،برای من شگفتی داشت وهمواره در جست و جوی پاسخی مناسب برای آن بودم.

روزی به همراه عباس در جلوی گردان پروازی قدم می زدیم.پس از صحبت های زیادی که داشتیم در مورد فلسفه پوشیدن لباس ساده وبی پیرایه اش از او سؤال کردم.او در حالی که صمیمانه دستش را روی شانه ام گذاشته بود گفت:

هیچ دلم نمی خواست راجع به این قضیه صحبت کنم،ولی چون اصرار داری تا بدانی،برایت می گویم.

پس از مکثی کوتاه گفت:

انسان باید غرور و منیتهای خود را از میان بردارد ونفسش را تنبیه کند واز هر چیزی که او را به رفاه و آسایش مضر می کشاند وعادت می دهد پرهیز کند،تا نفس او تزکیه وپاک شود.ما نباید فراموش کنیم که هر چه در این دنیا سخت بگذرد در آن دنیا راحت تر است.دیگر اینکه تزکیه وسر کوبی هوای نفس موجب خواهد شد تا انسان برای کارهای سخت تر وبالاتر آمادگی پیدا کند.

(شهید عباس بابایی،پرواز تا بی نهایت،ص178)

 نظر دهید »

ارتباط شهید برونسی با فاطمه زهرا سلام الله علیه

03 اردیبهشت 1396 توسط نجمه مولائي

آروم آروم داره گریه می کنه، میگه یا زهرا مدد، مادر جان مدد…
بهش گفتم بی عرضه حالا وقت این حرفا نیس ، پاشو فرماندهی کن بچه های مردم دارن شهید میشن،

میگفت شهید برونسی انگار مرده بود و اصلا” توجهی به این خمپاره ها و حرفهای من نداشت.

گفت بعد از لحظاتی بلند شد و گفت: سید کاظم گفتم بله، گفت سیدکاظم اینجا که من ایستادم قدم کن، 25 قدم بشمار بچه های گردان رو ببر سمت چپ، بعد 40 قدم ببر جلو.

گفتم بچه ها اصلا” نمیتونن سرشونو بلند کنن عراقی ها تیربارو گرفتن تو بچه ها. چی میگی؟

گفت خون همه بچه ها گردن من، من میگم همین.

گفت وقتی این دستورو داد آتیش دشمنم خاموش شد، 25 قدم رفتم به چپ، 40 قدم رفتم جلو،

بعد یه پیرمردی بود توی گردان ما خوب آرپیچی می زد، یه دفه شهید برونسی گفت فلانی آرپیچی بزن، گفت آقای برونسی من که تو این تاریکی چیزی نمی بینم

گفت بگو یا زهرا و شلیک کن.

می گفت : یا زهرا گفت و شلیک کرد و خورد به یه تانک و منفجر شد.

تمام فضا اتیش گرفت و روشن شدفضا،

گفت اون شب 80 تانک دشمن رو زدیم و بعد عقب نشینی کردیم.

چند روز بعد که پیش روی شد و رفتیم شهدا رو بیاریم، رفتم اونجا که شهید برونسی به سجده افتاده بود و می گفت یا زهرا مدد، نگا کردم دیدم جلومون میدون مین هست.

قدم شماری کردم 25 قدم به چپ دیدم معبریه که دشمن توش تردد می کرده

اگر من 30 قدم می رفتم اونورتر توی مین ها بودم

40 قدم رفتم جلو دیدم میدان مین دشمن تموم میشه رفتم دیدم اولین تانک دشمن رو که زدن فرمانده های دشمن با درجه های بالا افتادن بیرون و کشته شدن.

شهدا رو که جمع کردیم برگشتیم تو سنگر نشستم، گفتم آقای برونسی من بچه ی فاطمه ام ، من سیدم، به جده ام قسم از پیشت تکون نمی خورم تا سِر اون شب رو بهم بگی، تو اون شب تو سجده افتادی فقط گفتی یا زهرا مدد، چی شد یه دفه بلند شدی گفتی 25 قدم به چپ؟ 40 قدم جلو، بعد به آرپیچی زن گفتی شلیک کن؟ شلیک کرد به یه تانک خورد که فرماندهان دشمن تو اون تانک بودن ؟ قصه چیه؟

گفت سید کاظم دست از سرم بردار

گفتم نه تا این سِر رو نگی رهات نمیکنم،

گفت میگم ولی قول بده تا زنده ام به کسی نگی

گفتم باشه ؛

گفت تو سجده بودم همینطور که گفتم یا زهرا مدد، (توعالم مکاشفه) یه خانومی رو دیدم به من گفت چی شده؟

گفتم بی بی جان موندم؛ اینا زائرین کربلای حسین تو هستند، اینجا موندن چه کنم؟

گفت آقای برونسی جلوت میدون مینه، حرکت نکن، 25 قدم برو به سمت چپ، اونجا معبر دشمنه، از اونجا بچه ها رو 40 قدم ببر جلو میدون مین تموم میشه فرمانده های دشمن یه جا جمع شدن تو تانک جلسه دارن آرپیچی رو شلیک کن ایشالا تانک منفجر میشه و شما ان شاء ا… پیروز میشی.

اینا فرمانده های ما بودن

اینا با حضرت زهرا (س) رفیق بودن

راستی خواهر و برادر عزیزم ما چه کرده ایم؟

 نظر دهید »

تو گناه را ترک کن خدا تربیتت میکند

27 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

 نظر دهید »

آقا سلام!

25 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

بازمنــم ،خاڪ پایــــتان . دیـــوانه ای ڪه لڪ زده قلبش برایــــــتان! دراین ڪلاس ســــرد،حضور توواجب است این بار چندم است ڪه استاد غایب است؟ نرگس شڪفتــــه است تو را داد می زنـــد. آقا بیا ڪه فاصـــــله فــــــریاد می زنـــــد. این روزها نمی شـــود اندوهگین نبود. دلواپس نهایــــت تلخ زمیــــــــن نبود امروز دلم عجیب تو را درد می کشــد. دستم مدام واژه بر گرد می ڪشـد.  

امضاء :دو چشم خیس ودلی درهوایتـــان دیوانه ای ڪه لڪ زده قلبش برایتـــــان

 اللهم عجل لولیک الفرج

 نظر دهید »

عارف بزرگ

24 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

یه روز یه نفر میره سبزی فروشی تا کاهو بخره…
عوض اینکه کاهوهای خوب را سوا کند ، همه ی کاهو های نامرغوب را سوا میکنه و میخره.
ازش می پرسند چرا اینکار را کردی میگه : صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست
مردم همه ی کاهوهای خوب را میبرند و این کاهوها روی دست او میمانند و من بخاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها را میخرم.
اینها را هم میشود خورد.
این فرد کسی نبود جز عارف بزرگ آقا سید علی قاضی تبریزی (ره)
عارفی که ۳۰ سال مرتب ذکر می گفت: استغفر الله.
مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم.
جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمد لله نابجاست!
روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه؟
گفتند: مال شما نسوخته…
گفتم: الحمدلله…
معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک!
آن الحمدلله ازسر خودخواهی بود نه خداخواهی.
چه قدر از این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم شاکریم

 نظر دهید »

شیخ بهایی (ره)

22 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم!
غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنيم!
کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز…
چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنيم!
عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود…
ما به این دنیای فانی زود عادت می کنيم!
ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا…
عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنيم؟
کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی…
با همیم اما چرا احساس غربت می کنيم

 نظر دهید »

آیا میدانید کدام واجب است که تعطیلی ندارد؟

21 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند:
جبرییل نزد من آمد و گفت: ای محمد, خداوند به تو سلام می رساند و میفرماید:
نماز را واجب کردم ولی این تکلیف را از معذور و مجنون و طفل برداشتم و روزه را واجب کردم ولی آن را برای مسافر الزامی نکردم و حج را واجب کردم ولی آن را از بیمار نخواستم و زکات را واجب کردم ولی آن را از گردن نیازمند ساقط کردم.اما دوست داشتن علی بن ابی طالب علیه السلام را واجب کردم و محبتش را بر تمام اهل آسمان و زمین الزام نمودم, بدون آنکه رخصتی در آن باشد.
منبع : بحارالانوار/جلد۴۰/صفحه۴۷
تقدیم به مولا علی علیه السلام سه صلوات…

 نظر دهید »

حیدر امیرالمونین

21 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است
جان من، جانان من، روح و روان من علی لست
تا علی (ع) دارم ندارم کار با غیر علی
شکر لله حاصل عمر گران من علی است
میلاد امام علی(ع) مبارک باد

 نظر دهید »

ولادت

19 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

 نظر دهید »

روایت

19 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

امام جواد علیه السلام می فرمایند:

فردی که تنها تکیه گاهش پروردگار باشد، به غنای واقعی می رسد و دیگران به او نیازمندند و هر آن کس که تقوا پیشه کند، مردم او را از جان و دل دوست می دارند.

شریف واقعی فردی است که باشرافتِ علم و دانش آراسته گردد و بزرگ واری حقیقی با فردی است که راه تقوا و خداشناسی پیش گیرد.

کم گویی، ننگ ها را می پوشاند و آدمی را از لغزش ها باز می دارد؛ آدمی در زیر زبان خود پنهان است و زبان است که راز آدمی را فاش می سازد.

کسی که از هوای نفس خود اطاعت کند، به دشمن خود فرصت دهد که به آرزوی دیرینه اش نایل گردد.

بدان که در هیچ شرایطی، از دیدگاه پروردگار مخفی نخواهی بود؛ اکنون ببین چگونه و در چه شرایطی به سر می بری.

گذشت زمان، پرده ها را کنار می زند و اسرار نهان را بر تو آشکار می سازد.

کسی که به زمانْ با دیده بدبینی نگاه کند و لب به ملامت روزگار بگشاید، ملامتش به درازا می کشد.

هرقدر نعمت پروردگار بر فردی فزونی گیرد، نیازها و چشم داشت های مردم نیز از او فزون تر می گردد، پس اگر او متحمل زحمتی نگردد، نعمت هایی که به او رسیده، رو به زوال می رود.

دین شناسی، قیمت هر متاع گران قدر و نردبان ترقی برای دست یابی به هر مقام بلند پایه ای است که برای بشر قابل تصوّر می باشد.

 نظر دهید »

محاسبه

16 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی:
بازاری‌ها، هرشب به حساب دفترشان می‌رسند . سود و ضرر و طلبکاری و بدهکاری را می‌نویسند.
اگر هر شب، حساب و کتاب نکنند، ناگهان می‌ بينند مقدار قابل توجهی ضرر کرده‌اند.انسان هم بايد هر روز به حساب نفس خود برسد تا خدای نکرده ضرر نکند و يا ورشکست و عاقبت به شر نشود.شب، هنگام خوابيدن، بيانديش که چه کرده‌ای. چشمانت کجاها نگاه کرده، زبانت چه‌ها گفته، کجاها رفته‌ای
اگر بدی کرده بودی، خود را سرزنش کن و تصميم بگير آن کار را تکرار نکنی

 نظر دهید »

خانه ی بی قرآن 

16 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

امام صادق عليه السلام:
خانه اى كه در آن قرآن خوانده نمى شود و از خدا ياد نمى گردد، سه گرفتاری در آن خانه بوجود می آید:
1.بركتش كم شده،(دائم مشکل مالی دارند.)
2.فرشتگان آن را ترك مى كنند(رحمت و فیض خاص خداوند به آن خانه نازل نمی شود.)
3. شياطين در آن حضور مى يابند.
(نزاع و جدال در آن خانه زیاد است.)
خواندن قرآن در خانه این سه گرفتاری را برطرف می کند.
كافى، ج 2، ص 499، ح 1.

 نظر دهید »

عظمت خدا

15 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

استاد قرائتی:
خلبان هر چہ بالاتر مےرود و اوج مےگیرد، زمین در نظرش ڪوچڪتر جلوہ مےڪند.
انسان الهے هم هر چہ بیشتر با عظمت خداوند آشنا مےشود، غیر خدا در نظرش ڪوچڪتر مےشود.

 نظر دهید »

طراوت محسوس سیزدهم

13 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

باید به ملاقات بهاری برویم که در بیابان ها اتراق کرده است. دو سه غزل از دفاتر سحری اش را به امانت بگیریم و تکثیر کنیم تا همه جا بوی مسیح واژه ها زنده شود. خوشحالی های متوالی، انسان را به بهار شباهت می دهد و چشم ما را از معرفتی چشم گیر پر می کند.
تا بهار هست، وقفه ای در جویبار آینه ها نیست.
لحظه ها تمامْ آبشاری اند؛ باید غنیمت شمرد!
مقابل نگاه سرسبز بهار، مباد حرف از چیدن و پرپر شدن بزنیم؛ واقعاً دل بهار نازک است!
امروز اما دهان «سیزدهم»، پر است از خیرمقدم گویی به مادر دشت و دامنه ها. امروز، بهار، جریانی از گل به راه انداخته است. می خواهد خون ما را سبز و تازه کند برای بودن. در خور تأمل است.
مخاطبی که امروز به طبیعت زده است، رو در رو می شود با آغوش گشوده درخت.
طراوت محسوس سیزدهم، زبان گنگ کلمات را به سمت غزل می گرداند. راستی! به چه کار می آید این همه برهوت، اگر رونقی از سبز را تجربه نکنند؟ بوی خوش سیزدهم را پرنده ها سر می دهند.
از یک دید می توان بهار را نقاش برجسته ای دانست که محیط پیرامون را شاد می کشد.
تقویم که به صفحه سیزدهم می رسد، می شکفد و با پرهیز از خرافات، خوش بینانه به قضیه بهار و طبیعت نگاه می کند؛ همه روزها، خوش وقت هستند.
پایین صفحه سیزدهم تقویم باید بنویسند که: «چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید».
اندیشه ما بیمار خواهد شد، اگر روزی را «نحس» بدانیم!
باید برویم تا عطر زندگی را، تپش هستی را از نزدیک بشنویم و در عرصه با اهمیتی از سبز، بار دیگر متولد شویم؛ چونان درختان.
انسان اگر از بلندای حقیقت به طبیعت خیره شود، چیزهایی در دست بهار می بیند که از دیدنش سیر نمی شود.
با خود می گوید: دیگر نباید دل به حرف های خزان زده اندوه داد؛ این دیدگان باید وقف تماشای بهار شوند!
باید بعد از این، دست کرد و روزهای این چنین را از ته شب های غم درآورد.
باید کاری کرد تا دشت های جمال سیزدهم، در خاطره دیگر فصل ها هم جاری باشد.

 نظر دهید »

شرورترین افراد

12 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

حضرت فاطمه س می فرمایند:
« پدرم فرمودند:« شرورترین افراد امت من اشخاصی هستند که شب را غرق در در نعمتهای الهی به صبح می آورند.انواع
خوراکی ها را میخورند، لباسهای رنگارنگ می پوشند اما سخنان پوچ و بی مایه و حرف های ریاکارانه و فریبنده به زبان
جاری میکنند.»

منبع: محجة البیضاء، ج5، ص216

 نظر دهید »

شرورترین افراد

12 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

حضرت فاطمه س می فرمایند:
« پدرم فرمودند:« شرورترین افراد امت من اشخاصی هستند که شب را غرق در در نعمتهای الهی به صبح می آورند.انواع
خوراکی ها را میخورند، لباسهای رنگارنگ می پوشند اما سخنان پوچ و بی مایه و حرف های ریاکارانه و فریبنده به زبان
جاری میکنند.»

منبع: محجة البیضاء، ج5، ص216

 نظر دهید »

هادی النقی

12 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

 نظر دهید »

دهمین اختر تابناک

12 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

غروب غریبانه دهمین آفتاب ولایت، بر رهروان راه مقدسش تسلیت باد!

دهمین فانوس هدایت که شکسته شد و دفتر امامت که به آتش کشیده شد، چه غریبانه سوختند آرزوهای دست یافتنی!

در خون نشسته است آفتابی دیگر و غروب، با حسرت، به همه جهان تسلیت می­گوید پایان دهمین روزش را.

《شهادت دهمین اختر تابناک تسلیت باد》

 نظر دهید »

دعا

09 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

مـن دعـــا مـی کنـم کـه دعـای فـرزندم.

و دعـای فـرزند فـرزندم.

و دعـای فـرزندان فـرزندم.مستجــاب شـود.

وقتـی کـه مـی گـوینـد : بِاَبـی اَنـت و اُمـی یا اَباعبـدالله . . ..

 نظر دهید »

روح را صحبت ناجنس عذابی است الیم

07 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

آورده اندكه: انوشيروان فرمان داد بوذرجمهر نخست وزير بلندمرتبه اش را كه مردى حكيم و دانشمند و گرد آورنده كتاب « كليله و دمنه » از هند به ايران بیاورند به زندان بيندازند .

روزى به زندانبان گفت : با بوذرجمهر ملاقات كن و از قول خودت احوال او را بپرس .

زندانبان از بوذرجمهر احوال پرسيد ، بوذرجمهر گفت : دارويى دارم كه براى آرامش خود از آن استفاده مى كنم و آن توكّل به خداست ، علاوه بر اين بر اين حال راضى و خوشنودم چه بسا كه حال ديگر حالى سخت و پر مشقّت باشد .

معلوم شد زندان در بوذرجمهر اثر منفى نگذاشته و دورى از مقام و زن و فرزند و مردم را با توكل به خدا و راضى بودن به حال فعلى جبران كرده است .

انوشيروان كه مى خواست زندان براى آن مرد بزرگ عذاب باشد ولى عذاب نشد ، ناراحت شد ، از بارگاه نشينان چاره خواست ، يكى از آنان گفت : اگر مى خواهى زندان براى او عذاب و شكنجه شود بى خرد احمق و سبك مغز نادانى را هم زندان او كن زيرا روح انسان دانا در كنار احمق نادان به شكنجه و عذاب دچار مى شود .

احمقى را يافتند و در زندان كنار بوذرجمهر قرار دادند ، چند ساعتى گذشت ، احمق شروع به گريه كرد ، بوذرجمهر به او گفت : چرا گريه مى كنى ؟ ! سختى زندان و فراق زن و فرزند به پايان مى رسد و در آخر آزاد مى شوى ، احمق گفت : گريه ام براى اين امور نيست ، گريه ام براى بزغاله اى است كه به او علاقه دارم و تو هرگاه سخن مى گويى يا غذا مى خورى ، با جنبيدن ريشت ياد بزغاله ام مى افتم ! ! از آن روز بوذرجمهر در شكنجه و عذاب روحى قرار گرفت ، زيرا طبيعى است كه « روح را صحبت ناجنس عذابى است اليم » .

کتاب معاشرت

نوشته حسین انصاریان

 نظر دهید »

کارایی های زبان

07 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

فاصله دخترک تا پیرمرد یک نفر بود، روی نیمکتی چوبی، روبروی یک آبنمای سنگی.

پیرمرد از دختر پرسید: - غمگینی؟ - نه

. - مطمئنی؟ - نه.

 - چرا گریه می کنی؟ - دوستام منو دوست ندارن. - چرا؟ - چون قشنگ نیستم

- قبلا اینو به تو گفتن؟ - نه.

 - ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم. 

- راست می گی؟ - از ته قلبم آره

دخترک بلند شدو به طرف دوستاش دوید، شاد شاد.

چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد، کیفش رو باز کرد، عصای سفیدش رو بیرون آورد و رفت…

به راحتی میشه دل دیگران رو شاد کرد حتی با یک حرف ساده.

 نظر دهید »

پند

06 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

دکتر حسابی:
لذت بردن را یادمان ندادند !
از گرما می نالیم . از سرما فرار می کنیم . در جمع از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت از تنهایی بغض می کنیم .
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصیر غروب جمعه است و بس !
همیشه در انتظار به پایان رسیدن روزهایی هستیم که بهترین روزهای زندگیمان را تشکیل میدهند:
مدرسه . . .دانشگاه . . . کار . . .
حتی در سفر همواره به مقصد می اندیشیم بدون لذت از مسیر!
غافل از اینکه زندگی همان لحظاتی بود که میخواستیم بگذرد . . .

 نظر دهید »

پستی دنیا

06 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

نعمت‌هاي دنيا كوچك است، اصلاً دنيا كوچك است. دنيا يعني پست و پايين. پيامبر خدا به اباذر فرمودند:
يا اَباذَر، الدُّنيا مَلْعُونَةٌ وَ مَلْعُونٌ ما فيها اِلّا مَا ابْتُغِيَ بِهِ وَجْهُ اللهِ وَ ما مِنْ شَيءٍ اَبْغَضُ اِليَ اللهِ تَعالي مِنَ الدُّنيا خَلَقَها ثُمَّ اَعْرَضَ عَنْها فَلَمْ يَنْظُرْ اِلَيْها وَلا يَنْظُرُ إلَيها حَتّي تَقومَ السّاعَةٌ؛ اي ابوذر، دنيا و آنچه در آن است لعنت شده است، مگر آنچه با آن رضاي خدا تحصيل گردد. و پيش پروردگار عالم مبغوض تر از دنيا نيست. آن را بيافريد، سپس از آن اعراض نمود و ديدة رحمت بر آن نيفكند و تا قيامت نيز به آن نظر نخواهد فرمود.
اميرالمؤمنين (ع) دربارة پستي دنيا مي‌فرمايند:
مِنْ هَوانِ الدُّنيا عَليَ اللهِ اَنَّهُ لا يُعْصي اِلّا فيها وَلا يَنالُ ما عِنْدَهُ اِلّا بِتَرْكِها؛ براي پستي دنيا همين بس كه تنها محل معصيت خدا آنجاست. و براي رسيدن به پاداش خدا راهي جز ترك آن نيست.
اگر كسي از دنيا بگذرد، كارش درست است.

《بر گرفته از کتاب زيبايي اخلاق نوشته حبيب الله فرحزاد》

 نظر دهید »

مرد بی نیاز

06 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

شخصی به یكی از خلفای دوران خود مراجعه و درخواست كرد، تا در بارگاه او به كاری گمارده شود.
خلیفه از او پرسید: قرآن می‌دانی؟
او گفت: نمی‌دانم و نیاموخته‌ام.
خلیفه گفت: از به كار گماردن كسی كه قرآن خواندن نیاموخته است، معذوریم.
مرد بازگشت و به امید دست یافتن به مقام مورد علاقه‌ی خود، به آموختن قرآن پرداخت.
مدتی گذشت، تا این كه از بركت خواندن و فهم قرآن به مقامی رسید كه دیگر در دل نه آرزوی مقام و منصب داشت و نه تقاضای ملاقات و دیدار با خلیفه.
پس از چندی،خلیفه او را دید و پرسید:
«چه شد كه دیگر سراغی از ما نمی‌گیری؟»
آن آزادمرد پاسخ داد:
«چون قرآن یاد گرفتم، چنان توانگر شدم كه از خلق و از عمل بی‌نیاز گشتم».
خلیفه پرسید:
«كدام آیه تو را این گونه بی‌نیاز كرد؟»
مرد پاسخ داد:
«مَن یَتّقِ اللّه یَجعَل لَهُ مَخرَجاً وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِب ؛ هر كس از خدا پروا بدارد و حدود الهی را رعایت نماید، خدا برای بیرون شدن او از تنگناها، راهی پدید می‌آورد و از جایی كه تصور نمی‌كند، به او روزی می‌رساند و نیازهای زندگی‌اش را برطرف می‌سازد». (سوره‌ طلاق، آیات 2 و 3)

 نظر دهید »

"الف لام میم"

03 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

گویند:سلطان محمود غزنوی برای خلیفه بغدادنامه هنوشت وازاوخواست که نام وی رادرخطبه یاد کندواسم اورادرسکه هانقش نماید.خلیفه ازاین کار سرباززد.محمودنامه ای برای اوفرستاد وتهدیدکرد ودرضمن آن گفت:«اگرخواهم سنگ بغداد رابرپشت پیلان به غزنه بیاورم،می توانم»خلیفه درجواب اونامه ای سربه مهر فرستاد،چون آن رابازگشاد درنامه چیزی ندیدجزنام «خدا»وپس ازآن الفی کشیده«ا»ودر وسط آن لام«ل» ودرآخرآن میمی«م»وسرانجام «الحمدلله».

سلطان متحیرگشت واهل مجلس نیزهمه متحیرماندند وهرآیتی که درقرآن«الف ولام ومیم»بودهمه خواندند وتفسیر کردند،هیچ کدام جواب محمودنبود.اتفاقاً ابوبکر قهستانی برایشان وارد شد.موضوع رابه او گفتند اونیز دراین باره فکرکرد ناگهان سربلند کرد وگفت:شرح آن رایافتم.سلطان گفت:بگو وهرچه می خواهی،بخواه.گفت:سلطان برای آن ها نامه فرستاده وایشان رابه بردن پیلان تهدید کرده است.حال خلیفه این نامه را فرستاده ودر آن این«الف»و«لام»و«میم»اشاره است به قول خدای متعال که میگوید:«الم ترکیف فعل ربک باصحاب الفیل…».از این سخن رعشه براندام سلطان افتاد ونادم وپشیمان گشت،وپس ازآن همواره ادب رارعایت می کرد.

 نظر دهید »
03 فروردین 1396 توسط نجمه مولائي

✴دعاي پاياني سال✴

خدايا ممنون براى تمام خنده هاى امسالم

♥خدايا ممنون براى تمام اشکهاى امسالم…

خداياممنون از درس هاى بزرگ زندگى امسالم♥…

♥خداياممنون از اينکه يادم دادى خودم باشم…

بيشتر از هميشه♥…

♥وخدايا قسم به تمام شکوفه هاى اين بهار…

آرزو مى کنم خنده هاى امسال از ته دل♥…

♥گريه هايی از سر شوق…

آرامشى به قشنگى رنگين کمان دانايى،
بينايى و مَنِشى به وُسعت هر دو جهان♥…

♥و خلوت هايى که با قشنگترین ها پر بشه…

و خدايا خدايا هرگز نگويم دستم بگير ؛♥…

♥عمري است گرفته ای، رهايش مکن !…

خدايا من قدرت آن را ندارم تا قلب آنها که دوستشان دارم را شاد کنم ؛♥…

♥از تو مي خواهم در اين روزهای پايانی سال،…

مشکلاتشان را آسان، دعاهايشان را مستجاب و دلشان را شاد گردانی♥…

…♣آمين تقديم به عزیزانم ♣… .

 نظر دهید »

《روز مادر تهنیت باد》

29 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

یکتا گُهر بحر رسالت زهراست
محبوبه حق، ظرف ولایت زهراست
همتای علی، نور دو چشم احمد
سرچشمه دریای امامت زهراست
میلاد حضرت فاطمه(س) مبارک باد . . .

 نظر دهید »

جملات ناب

27 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

حضرت لقمان به فرزندش فرمود :خدمت چهار هزار پیغمبر رسیدم ، واختیار نمودم ازکلمات ایشان هشت کلمه را:
1-اگر درنماز باشی نگهداردل خود را،
2-اگر درطعام وسر سفره باشی ، نگهدارگلوی خود را،
3-واگر درخانه غیر باشی نگهدار چشمان خود را
4-اگر درمیان مردم باشی نگهدار زبان خود را، متذکر باش دوچیزرا، وفراموش کن دوچیز را وآن دوکه باید متذکر باشی آنها راپس آن یاد خدا ومرگ است. واما آن دوکه باید فراموش کنی آنها رااحسان تودرحق غیر وبدی غیر درحق توست.

برگرفته از کتاب :آفات الطلاب

 نظر دهید »

کلید سعادت دنیا و آخرت

27 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

سید علی آقا قاضی در یکی دیگر از نامه هایش چنین می نگارد: بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!

 نظر دهید »

خواص پزشکی وضو

26 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

وضو سبب رفع بسیاری از بیماریها می شود. دلیلش اثر آب سردبر روی نقاط حساس بدن در قسمتهایی است که وضو می گیریم. جالب این است که در دین اسلام نقاط طب سوزنی مخصوصا در وضو رعایت شده است.برای مثال، آقایان باید آب را از پشت آرنج بریزند. ولی خانمها باید آب را از قسمت تای دست بریزند. چون که نقاط طب سوزنی در آقایان و خانها در بعضی از نقاط فرق می کند.
این را هم بدانید که با تحریک نقاط طب سوزنی بوسیله آب سرد وضو، خط سیر چهارده نصف النهار را تحریک می کنیم و باعث سرحالی، شادابی، تسکین دردها، نیروی جسمانی وروحی و معالجه بسیاری از بیماریها می گردد.و همچنین تمامی اعضاء داخلی بدن را تقویت می کند.از جمله: ریه ها، روده بزرگ، معده، قلب، کلیه ها، کبد و…
ایجاد نیرو و نشاط با وضو
در احادیث آمده که بعد از وضو، بدن را با چیزی خشک نکنیم وبگذاریم خودش خشک شود. دلیل آن اینست که بدن در برابر سرمائی که حس می کند، خود به خود درجه حرارت آن بالا می رود تا بدن را خشک کند، که همین تحریکات حرارتی باعث باز شدن منافذ زیرپوست می شودو اکسیژن بیشتری به بافتهای پوست و مقداری هم عظلات زیر پوست می رسد و باعث نیرو و نشاط می گردد

 نظر دهید »

کجایی آقا...

20 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

شاید در بیابانی است و سر به سجده اشک می ریزد و ما را دعا می کند
شاید سرش را چون علی در چاه کرده و با چاه درد دل می کند
شاید هم اکنون در کربلا است و در بین الحرمین ، نگاهی به پرچم سقا میکند و از آن طرف نگاهی بر سیدالشهداء…
.
یا هم اکنون در بقیع است سر خاک مادری که یکتا ترین مادر بود
اما مزارش را هیچکس ندانست که کجاست…
.
.
حال من بی تو خراب است کجایی آقا
نقش من بی تو برآب است کجایی آقا
عمر بیهوده من بی تو چه ارزد تو بگو
زندگی بی تو سراب است کجایی آقا
دل غمگین مرا کی تو عنایت بکنی
منتظر بهر جواب است کجایی آقا
تا که از در برسی رخ بنمایی تو به من
دل من در تب و تاب است کجایی آقا
از غم دوری تو هر نفس ای راحت جان
گریه بی حد و حساب است کجایی آقا
داستان غم هجران تو ای یوسف من
قدر یک کهنه کتاب است کجایی آقا
چه شود گر نظری بر من بیچاره کنی
یک نظر بر تو صواب است کجایی آقا
.
.
در….
تلــــــــاطــــــــــم زمــــــــــان….
بـــــــــر دل ســـــــیـــــــــاه خویـــــــــــــش…..
نام زیبایــــــــتـــــــــ را مــــــــی نویـــــــــــســـــــــم…..

‏السلام علیک یا اباصالح المهدی
اَللّٰهُـــمَّ صَلِّ عَلےٰمُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم.
اَللّٰهُمَ عَجِّلْ لِوَليِّكَ الْفَرَج

 نظر دهید »

شاهکار زندگی چیست؟

20 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

این که در میان مردم زندگی کنی
ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی،
دروغ نگویی،
کلک نزنی
و سوء استفاده نکنی،
این شاهکار است …
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ
“ﺗﺤﻤﻞ” ﮐﻨﻴﻢ،
ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ “ﻗﻀﺎﻭﺕ” ﻧﮑﻨﻴﻢ.
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮﺍی “ﺷﺎﺩﮐﺮﺩﻥ” یکدیگر ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻴﻢ،
ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻬﻢ “ﺁﺯﺍﺭ” ﻧﺮﺳﺎﻧیم.
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﻴﻢ،
ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻪ"ﻋﻴﻮﺏ” ﺧﻮﺩ ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ.
ﺣﺘﻲ ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ “ﺩﻭﺳﺖ"ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ،
ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ “ﺩﺷﻤﻦ” ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻴﻢ.
ﺁﺭﻱ، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺯﻳﺴﺘﻦ، شاهکار است …

 نظر دهید »

5ذکر مجرب و آثارشان

17 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

در حالی که اهل دنیا دائم به ذکر دنیا مشغول اند و در لذت های دنیوی غوطه می خورند،اهل ایمان تمام لذت شان از یاد خدا است و در اطاعت خدا غوطه ورند. ذکر از بهترین وسایل برقراری ارتباط با حضرت حق جلّ شأنه می باشد. یاد الهی از نزدیکترین مسیرهای قرب و نزدیکی به پروردگار این عالم است. اوقات اشتغال به ذکر خداوند متعال نیز از شیرین ترین حالتها و لذّتهای بندگان مؤمن است.
ذکر نیز مانند تمام امور مهم شرعی دارای تقسیمات، ضوابط و شرایط خاصی است که رعایت این امور برای بهره بردن صحیح لازم است.
معنای حقیقی ذکر و یاد خدا آن است که انسان در هر موقعیتی که هست در حال اطاعت و بندگی خداوند باشد و خدا را فراموش ننماید. تمام اعمال و آداب بندگی خداوند یاد خدا به معنای وسیع و حقیقی کلمه محسوب می شود و مهم هم این است که انسان در تمام زندگی خود اهل ایمان و بنده خدا باشد. ذکر زبانی هم در صورتی موثر است که به معنای وسیع کلمه انسان ذاکر خدا و بنده واقعی حق تعالی و مطیع او باشد.

آثار ذکر بر روح و روان
یكی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوك ، ذكر است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حُسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیرباران یاد حق.
ذكرخدا، از یادبردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی ، ساحت دل را مكدّر می كند.ذكر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و باشكوهی دارد كه هریك از آنها در سازندگی روحی و اخلاقی انسان تأثیر به سزایی دارد. این آثار عبارتنداز:
1- یاد خدا نسبت به بنده
اولین اثر یاد خدا این است كه خدای متعال نیز انسان را یاد می كند. «مرا یادكنید تا شمارا یادكنم ».
2- روشنی دل
خداوند؛ ذكرخویش راموجب نورانی شدن و بیداری دل ها می داند. مردن دل وافسردگی ازهولناك ترین سیه روزی هاست.
یكی از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوبارة آن، پناه بردن به ذكر خداست؛ ذكرحق نور است و مداومت درآن ، قلب را از تاریكی و ناامیدی و قساوت نجات می دهد.
3- آرامش قلب
به تعبیر قرآن طمأنینه و سكون قلب از جمله آثار مستقیم یاد خداست. «كسانی كه ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خداست، بدانید تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد.»
4- خشیت و ترس از خدا
از جمله آثار یاد خدا برای مومنان، خداترسی و خشیت می باشد. قرآن در این زمینه می فرماید: «تنها مومنان هستند كه هرگاه یاد خدا به میان آید، دل هایشان ترسان شود».

یكی از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوبارة آن، پناه بردن به ذكر خداست؛ ذكرحق نور است و مداومت درآن ، قلب را از تاریكی و ناامیدی و قساوت نجات می دهد

5- بصیرت یافتن و شناخت شیطان
یكی از عوامل اصلی سقوط انسان و سیه روزی او، افتادن به دام های ناپیدای شیطان است و ذكر حق به انسان بصیرتی می دهد كه وسوسه های پنهان و دام های ناپیدای شیطان را به سهولت بشناسد و در دام او نیفتد.
6- بخشش گناهان
از آثار و ثمرات اخروی یاد خداوند ، مغفرت الهی می باشد كه شامل حال یادكنندگان خدا می گردد و اضافه برآن ، خداوند وعده اجر و پاداش بزرگ نیز به ایشان داده است.
7- حكمت و علم
یكی دیگر از ثمرات ذكر ، پختگی عقل و كمال و حكمت است. ذكر باعث فروزان شدن قوه ادراك انسان و جوشش فكر واندیشه می شود. جان فرد شایستگی این را پیدا می كند كه منعكس كننده حقایق غیبی در خود گردد و خداوند به اندیشه و عقل این افراد مدد رساند.

در روایات و احادیث ما به جایگاه مهم ذکر و برخی اذکار شریف و آثار مهم آنها تصریح شده است که به برخی از آنها اشاره می نمائیم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا می خواهید شما را به بهترین و پاکیزه ترین کارهایتان نزد پروردگارتان، و رفعت دهنده ترین اعمال در درجات معنویات، و آنچه برای شما بهتر از درهم و دینار است، و آنچه بهتر از روبرو شدن با دشمنان و مقابله با آنهاست، راهنمایی کنم؟ همگی گفتند: آری ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، ایشان فرمودند: آن ذکر کثیر خداوند متعال است.

1-ذکر تسبیحات اربعه:
1ـ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: پنج چیز است که چقدر در میزان سنگین اند؛ گفتن سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و اللّه اکبر و فرزند شایسته ای است که از مسلمانی بمیرد و او در مرگ آن فرزند دامن صبر از دست ندهد و به حساب خداوند منظور بدارد.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ذکر «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» را زیاد بگوئید. چون در قیامت این اذکار با گروهی از فرشتگان و محافظ از پیش رو و پشت سر خواهند آمد. و این اذکار باقیات الصالحات می باشند
2- تسبیح (سبحان الله)
1ـ شخصی از امام علی علیه السّلام درباره تفسیر «سبحان الله» پرسید. امام فرمودند: این ذکر تعظیم و منزه دانستن خداوند است از آنچه مشرکین می گویند. و اگر بنده ای آن را بگوید؛ تمام ملائکه بر او صلوات می فرستند.
2ـ امام صادق علیه السّلام فرمودند: ابلیس گفت: پنج کار است که در آنها من هیچ حیله ای ندارم و سایر مردم در قبضه من هستند:…و کسی که زیاد در روز و شب تسبیح سبحان الله می گوید و …
3ـ امیرالمؤمنین علیه السّلام: هرکس روزی سی مرتبه تسبیح (سبحان الله) بگوید: خداوند هفتاد نوع بلا که کمترین آنها فقر است را از وی دفع می نماید.

3- تهلیل(لا اله الاّ الله)
1ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: خداوند فرمود: (لا اله الاّ الله) قلعه من است و هرکس در آن داخل شود، از عذاب من در امان است.
2- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کلمه (لا اله الاّ الله)بهاء و قیمت بهشت است.
3 ـ امام صادق علیه السلام فرمودند: ذکر (لا اله الله و الله اکبر) را زیاد بگوئید، چون در نزد پروردگار چیزی از این دو ذکر محبوبتر نیست.

امام صادق علیه السّلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ذکر «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» را زیاد بگوئید. چون در قیامت این اذکار با گروهی از فرشتگان و محافظ از پیش رو و پشت سر خواهند آمد. و این اذکار باقیات و صالحات می باشندتحمید(الحمد الله)
1 ـ از ائمه سفارش به زیاد گفتن (الحمد الله) در همه حالات اعم از نعمت یا مصیبت شده است.9
2ـ امام باقر و صادق علیهماالسّلام فرمودند: هر کس(الحمد الله کما هو اهله) بگوید، نویسندگان آسمانها مشغول می گردند.

ذکر(لا حول و لا قوّة الاّ بالله العلی العظیم)
در فضیلت این ذکر آمده است که آن از گنجهای بهشت است. و شفای از نود و نه بیماری و درد است که کمترین آنها همّ و گرفتاری است.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: اگر غمها پیوسته به تو روی آورد، پس بگو (لا حول و لا قوّة الاّ بالله). و نیز روایت شده است فرزند یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به اسارت دشمن در آمد. وی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از این غم شکایت نمود. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او امر کردند که زیاد و در همه حال ذکر (لا حول و لا قوّة الاّ بالله) بگوید او نیز اطاعت کرد و پس از مدّتی پسرش به همراه صد شتر در هنگامی که مشرکان از وی غافل شده بودند، بازگشت.

استغفار :
یکی دیگر از ذکرهای بسیار مهم استغفار است که مشهورترین صیغه آن (استغفر الله ربی و اتوب الیه) که از آثار آن بخشش گناهان، گشایش در رزق و حتّی سبب بچه دار شدن است.یکی دیگر از اذکار مهّم دعاء مکروب یا ذکر یونسیّه است و آن ذکر (لا اله الاّ انت سبحانک انّی کنت من الظالمین) است.

نکته قابل توجه این که آنچه در بحث ذکر مهّم و در درجه بالاتری از نظر کیفیت است ذکر قلبی است نه ذکر لسانی بدون توجّه. و دیگر آن که این ذکر گفتن لطمه ای به سیر طبیعی زندگی ما نزند و ما تنها برای قرب الهی و زنده نگه داشتن یاد خدا در تمام ساعات و حالات عمر خویش به آن بپردازیم نه کسب قدرتها و ارضای هواهای نفسانی که امری ناپسند و مذموم است.

 نظر دهید »

علت به کار بردن لفظ"یا علی"در هنگام خداحافظی

16 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

از پیغمبر سوال شد:

یارسول الله،ما وقتی صحبتمون، یا حرفمون با یکی تموم میشه،پایان کلاممون،او را به خدا می سپاریم،

به بیان پارسی می گوییم خداحافظ

و به زبان عربی می گوییم فی امان الله

اگر بدون خداحافظی کردن در وسط سخن گفتن از او جدا بشیم،

نوعی بی ادبی می پنداریم.

شما وقتی در معراج با خداهم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا عرضه بدارید ، تو را به خدا می سپارم!

آخرین جمله ی رد و بدل شده ، بین شما و خدا چه بود؟

حضرت فرمودند: پایان صحبت، خداوند سبحان به من گفت:

یاعلی من نیز به خدای خود یا علی گفتم
 این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود یاعلــــــــــی

🍃🌸شمسِ جمـــــــالِ مــــــولا علـــی علیــه السلام صلـــــوات 🌸🍃

📚سخن خدا ص٧١

📚زندگانی چهارده معصوم ص ۴٩

📚معراج ص١٣

 نظر دهید »

تا کی به شکل خاطره ای گم ببینمت

13 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

تا کی به شـکل خاطره ای گم ببینمت
درعطر سیب و مزه‌ی گندم ببینمت

من آن همیشه چشم به راهم به من بگو
یک جمعه در هزاره‌ی چندم ببینمت؟

در کوچه های یافـتنت پرسـه می زنم
شاید که در میـانه‌ی مردم ببینمت

در خشکسال شادی و در قحـط عاطفه
با یک سبـد امید و تبـسـم ببینمت

امشب دوباره گریه‌ی من در غزل تنید
شـاید میان بغـض و ترنّـم ببینمت

باید که باشی و معنا کنی مرا
تا کی به شکل خاطره‌ای گم ببینمت

اللهم عجل مولانا الظلوم الفرج

 نظر دهید »

گاهی یک تلنگر کافیست!

10 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

دوست خوبم ❗️

⭕️قبر تنگ و تاریک
خانه همیشگی توست…

⭕️مخصوص خودت،فقط برای تو…
پنجره ندارد، درش هم با ورود تو تا
قیامت بسته می شود…

⭕️اجازه نداری غیر از چند متر پارچه
چیز دیگری با خودت،آنجا ببری…

⭕️وقتے آنجا نقل مکان کن
کسی به دیدنت نمےآید…

⭕️کسی برایت ایمیل نمےفرستد
گروه های اجتماعے از لیستشان حذفت مےکنند…

⭕️مطالبت لایڪ نمےخورد…
⭕️تنهایک چیز به دردت مےخورد…

✔️نمازهایت….
✔️صدقاتت….
✔️ و اعمال نیکت….

حال با خودت فکر کن ❗️

برای رفتن آماده هـســـتی؟؟؟

 نظر دهید »

فردی سراغ گردو فروشی رفت و گفت...

10 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

ﻓﺮﺩﯼ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ..
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ ،ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺩ ..
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ ..
ﭘﺲ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ ..
ﺍﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻼﺧﺮﻩ ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ..
ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﯿﺪ ..
ﻭ ﺑﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﺩﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﮐﻪ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﺳﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ ..
ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﮐﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ﺯﺭﻧﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﯾﮑﯽ، ﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺗﺼﺎﺣﺐ ﮐﻨﯽ.

ﻣﺸﺘﺮﯼ ﺳﻤﺞ ﮔﻔﺖ : ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺩﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﻢ
ﻋﻤﺮ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺵ،
ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ،ﯾﮑﯽ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯽﻭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﯿﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺍﺯ ﮐﻒ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ..

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ،
ﻧﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ،
ﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ،
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯾﺪ

 نظر دهید »

شما ای خانم زیبا...

07 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

شما ای خانم زیبا ، با شما هستم

برای داشتن لب های جذاب، کلام محبت آمیز به زبان آورید

برای داشتن چشمان زیبا، به زیبایی های مردم و خوبیهای آنها توجه کنید

برای خوش اندام ماندن، غذایتان را با گرسنگان تقسیم کنید

برای داشتن موهای زیبا، آن را از دید نامحرم بپوشانید

برای داشتن فرم مناسب در حالی راه بروید که میدانید هرگز تنها نیستید

انسانها بیشتر از اشیا، احتیاج به تعمیر، نو شدن، احیا شدن مرمت شدن و رهاشدن دارند

هیچ وقت هیچ کدام را دور نریزید

به خاطر داشته باشید هرگاه به دست یاری نیاز داشتید همیشه یکی در انتهای دستان خودتان پیدا میکنید

همین طور که سنتان بالا میرود شما متوجه میشوید که 2 دست دارید

یکی برای کمک به خودتان و یکی برای یاری دیگران

زیبایی یک زن به لباسهایی که میپوشد به صورتش و به مدل مویش بستگی ندارد،

زیبایی یک زن در وقار و متانت اوست

زیبایی یک زن در آرایشش نیست بلکه در زیبایی واقعی روحش است،

مهم این است که او مشتاقانه عشقش را نثار میکند برای همسفر زندگیش

آری زن گوهریست در صدف که هر چه دست نایافتنی تر باشد قیمتی تر است

 نظر دهید »

خورشید پنهان 

06 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

جهان ما از دوری رخ زیبایت و از دوری صفای گرم وجودت به عصری یخبندان تبدیل شده است . . .

باز بر آسمان سرد و کولاک ما بتاب تا جوانه های جوانان این زمین، سر از زیر این زمستان بی روح برگیرند

و با تشعشع انوار هدایتت جامه ی بهاری بر تن کنند . . .

تا شاید دوباره رخ گل و آواز بلبل را بر این کره خاکی نظاره گر باشیم . . .

ای خورشید پنهان

از پشت ابرهای تاریک و رعد آسای این زمستان بی رنگ، رخ بنما،

که شکوفه های بهاری بسی دلتنگ نوازش دستان پر مهرت شده اند . . .

 نظر دهید »

سخت ترین کار دنیا چیست؟؟؟

02 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

نماز بخوانیم؟ ؟

در گرمای تابستان زیر برق آفتاب 1817 ساعت گرسنگی و تشنگی بکشیم و زمین بیل بزنیم و روزه بگیریم؟؟

اصلا نه جانمان را کف دست بگیریم و به میدان جنگ برویم و جهاد کنیم؟

شایدهم دادن خمس و زکات برای کسی که جانش به مالش وصل است از همه چیز سخت تر است؟؟

امانه!

امام صادق (علیه السلام) در وسائل الشيعة؛ ج‌15، ص: 255 یک حدیث دارند که سخت ترین کارهای دنیا را به ما معرفی میکنند.

أَشَدُّ الْأَعْمَالِ ثَلَاثَةٌ:

بند اول: إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِكَ- حَتَّى لَا تَرْضَى لَهَا مِنْهُمْ بِشَيْ‌ءٍ- إِلَّا رَضِيتَ لَهُمْ مِنْهَا بِمِثْلِهِ

رفتار منصفانه:

دلم میخواهد همیشه او اول زنگ بزند و حالم را بپرسد،دلم میخواهد اول او من را دعوت کند،بعد دخترش را،خب من عروس هستم و حساس،مادر شوهر باید هوایم را داشته باشد،نگذارد سرگاز بروم و توقع نداشته باشد ظرف ها را بشویم،همین که به او سر میزنیم و احوالش را می پرسیم کافی است دیگر!

هر روز صبح اولین کاری که انجام میدهم این است که گوشی را بردارم و به مادرم زنگ بزنم و شماره مامانم را بگیرم. قبل از هر مهمانی اولین هماهنگی را با مادرم می کنم،اگر مامانم نتواند کل مهمانی را به هم می زنم،مهمانی بدون مادر آخر صفا نداره،بالاخره مادر است دیگر باید هوایش را داشته باشم.

وقتی خانه اش می روم دلم نمی خواهد او آشپزی کند،خودم غذا می پزم، بنده خدا یک عمر پخت و پز کرده، حالا نوبت من است که آرامشش را فراهم کنم.وقت هائی که آنجا هستم ظرفها را بشویم و نگذارم که دست به سیاه و سفید بزند.مادر است دیگر!

امام صادق (علیه السلام) فرمود: سخت ترین فرائض الهی بر مردم سه چیز است: داشتن رفتار منصفانه با مؤمنان به طوری که انسان برای آنان همان را بپسندد که برای خود می پسندد.

بند دوم:وَ مُوَاسَاتُكَ الْأَخَ فِي الْمَالِ-

کمک مالی به برادر دینی:

خدائیش از اول کارم گرفته و در آمدم خوب است، ولی پولها بی برکت است.نه اینکه نیاید، هر ماه چندین میلیون پول می آید و تند تند خرج میشود و می رود.

اصلا پولی برایم نمانده که!

برادرم کارگر ساده یک مغازه علافی است.من نمیدانم چطور با حقوق بخور نمیر کارگری، زندگی اش را میچرخاند.تازگی ها چندین بار به من رو انداخته است.یکبار برای پیش خانه،باردیگر برای مریضی پسرش،بار دیگر برای قسط ماهیانه یخچالش.

با خودم چرتکه انداختم دیدم اگر بخواهم پنج میلیون تومن رو به او بدهم باید قید گرفتنش را بزنم.اصلا چطور میتواند با این همه قرض و قسط و بد بختی پول مرا پس انداز کند و به من پس بدهد؟

امام صادق (علیه السلام) فرمود: دومین کار کمک به برادر دینی است.وقتی این حدیث را دیدم جا خوردم. من کمک خود را از برادر خونی ام دریغ کردم چه برسد به برادر دینی!

واقعا که پول خرج کردن در راه خدا و کمک کردن کار خیلی خیلی سختی است!

بند سوم: وَ ذِكْرُ اللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ-

یاد خدا در همه حال:

تنظیمش کرده ام روی دانلود خودکار،یک ساعت که سراغ گوشی ام نروم ده ها فیلم و عکس و آهنگ به گالری ام اضافه میشود.
سر فرصت یکی یکی میبینمشان و هر کدام را که دوست ندارم حذف میکنم،خیلی ها را هم برای این گروه و آن گروه ارسال میکنم.دنیای جالبی است فضای مجازی! رودر رو روی مان نمیشود در مورد همه چیز حرف می زنیم. خوبی اش این است که چشم توی چشم نیستیم و راحت تر هستیم.
هر عکسی را میبینم، هر فیلمی را چندین بار دانلود میکنم، هر دفعه به خودم قول میدهم از این گروهها خارج بشوم و سراغ این عکس ها و فیلمها نروم. اما چه کنم که جوانم و پر شور و حرارت…شروشوری که پاهایم را بسته و رهایم نمیکند.مادر میگوید: وقتی این همه موقعیت گناه فراهم است، مرد میخواهد که چشم و دلش را پاک نگه دارد.

راستی امام صادق (علیه السلام) چه زیبا این حدیث را برای امروز من و شما گفته است.
یاد خدا باعث میشود همه کار های حرام را ترک کنید..یاد او فقط زبانی نیست و در لحظه لحظه زندگی جاری است.
یاد خدا در همه حال ،منظور گفتن سبحان الله و الحمد لله نیست،بلکه مقصود یاد خدا کنار عملهای حرام و ترک آنها برای خداست.

 نظر دهید »

مادر نرو...

01 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

در کوچه پس کوچه های مدینه که قدم می زنی می شنوی صدای هق هق دختری که آرام آرام گریه می کند. می بینی پسر بچه هایی که زانوی غم بغل کرده اند و به گوشه ای پناه برده اند.

مرد قد خمیده ای که مظلومانه سر بر شانه چاه گذاشته و می گرید.

هیچ غمی بدتر از غم بی مادری نیست! هیچ دلی خون تر از دل علی نیست.

هیچ دختری مثل زینب غم پرور نیست. اولین غمش، غم رسول الله و غم مادر بود. اوج ناله اش در کربلا بالای گودال قتلگاه برادر بود.

حسن قبل از اینکه سم جگرش را بپاشد، غم مادر جگر پاره اش کرد.

گلوی حسین خبر از فشار دست شمر نداشت، خبر از زخم شمشیر نداشت ،که غم مادر نفسش را در گلویش گره زده بود و می فشرد، اما جرأت ناله زدن نداشت.

زینب چادرش را برسرانداخته بود آرام دنبال تابوت مادرمی دوید و یواش ناله می زد مادر نرو،مادر نرو …

 1 نظر

بالاتر از توکل

01 اسفند 1395 توسط نجمه مولائي

و افوضُ امری الی الله انَّ الله بصیرٌ بالعباد

در سوره غافر آیه 44 این آیه بیان شده است و در تفسیر آن ذکر کرده اند این یعنی بالاتر از توکل. یعنی خدایا اول و آخر و ظاهر و باطن تویی. منم به سوی تو در حرکتم.

این یعنی خدایا عاشقانه به سوی تو در حرکتم. همان را می خواهم که تو میخواهی. پس کار و زندگی و آرزوهایم را به تو واگذار میکنم

 نظر دهید »

توجه به خدا

24 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي

 نظر دهید »

قصه هجران

23 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي

امشب گل باغ علی پژمرده گشته ، ماه از خانه مرتضی هجرت كرده و ستارگان عزادارند.

امشب كهكشان ولایت ، غرق در ماتم است و در سكوت شب ، صدایی جز نوحه علی و فرزندانش شنیده نمی شود.
حرامیان در اندیشه ظلمی دیگر به خواب رفته اند، و غرق در دنیای آلوده خویشند.
در این دنیای اسرارآمیز، زمین است كه همه ارزش آن به یك شهر است، و همه بهای آن شهر، به یك خانه است.
كلبه ای كه باب شهرعلم و خیرة النساء العالمین به آن شرف حضور بخشیده اند.
هر روز صبح پیامبر اسلام بر اهل خانه ای در مدینه وارد می شدند و دسته گل های سلام را تقدیم اهل آن می نمودند.
اهل آن خانه ، چه كسانی بودند و چه سـِرّی در آن خانه نهفته بود كه ارزشمندترین انسان های دنیا ، برای آن این همه عظمت قائل بودند؟
علی( ع) ، او كه باید از باب ولایتش وارد شهر علم نبی شد.
فاطمه(س) ، هم او كه دلدادگان كویش ، از آتش گمراهی رهایی یافته اند.
حسنین علیهما السلام ، همانها كه آقا و سید دل های بهشتی مؤمنانند.
و زینبین علیهما سلام ، همان ستارگان پر فروغ دامان زهرا(س) و ماجرا از اینجا شروع شد كه :
غم فراق پیامبر، چون ابرهای درهم پیچیده، آسمان دل زهرا را فرا گرفت، و باران اشك، نمود دل طوفانی اش شد.
او تنها برای جدایی از پدر نمی گریست، بر مظلومیت علی (ع) هم اشك می ریخت.
دنیا پرستان زرخواه زورگو، همان حسودانی كه به طمع رسیدن به مقام و به طمع عشق های آتشین، چشم دلشان كور شد، و گوش های اندیشه شان ناتوان گشت، و زبان حق گویشان لال شد ؛ نخواستند ارزش وجود اهل بیت را كه درك كنند.
آنها، خفاشان شب خواهی بودند كه از تابش خورشید حقیقت ، وحشت داشتند.
و زهرا، نور درخشان آسمان ولایت، خود را موظف دید حق علی را بازپس گیرد . نه اینكه علی شوهرش بود و او باید ، برای رسیدن به تجمل هر طور كه شده حق همسرش را بگیرد ؛ نه ، زهرا، والاتر از دنیاست، او آنقدر جمیل است كه نیازی به تجمل ندارد.
فاطمه(س) فریاد زد تا قرآن ناطق را خاموش نكنند.
او سخن گفت تا گوساله سامری نمود پیدا نكند.
گریست كه دل های زنگار گرفته و دنیا طلب آنها، با زلال اشك های او شستشو شوند.
اما ، آن« ایمان آوردگان مصلحتی» بر گردن خورشید ریسمان افكندند، و بر صورت چون ماه زهرا، صاعقه سیلی زدند.
و پهلوی فاطمه را چون دل علی شكستند . شراب خواران مست از می دنیا، باده گساران شهوت و مقام ، یاس خانه علی را پژمرده كردند. و علی ماند و تنهایی و غم ؛ و مهتاب، شاهد ناله های مولا بود.
اسماء، آب بریز تا طاهره مطهره را غسل دهم . اما نه، دست نگهدار.
خدای من! كبودی تازیانه بر پهلوی محبوبه ام…
زن، این قدر با وفا و با حیاء كه نگذاشت بدانم درد وجودش را.
بار خدایا! آن روز كه گل مهر زهرا(س) را در قلبم رویاندی، حبیبت پاره تنش را در خانه من به امانت نهاد.
اما، گل یاس من، آن روز، نیلوفری نبود، و آسمان چهره اش نیلی نبود.
این زمزمه های سوزناك علی بود از فراق محبوبه خدا، در شب غم. و فرزندانش چون بلبلان خزان زده بر گل پرپرشان اشك ریختند.
و ما…
ما كه خانه زهرا ، دردل های بی قرارمان است، ستاره دعا را از آسمان نیاز می چینیم، و از خدای زهرا می خواهیم كه مهدی اش بیاید و قبر محبوبه مان را بر ما بنماید.

 نظر دهید »

فجر انقلاب

22 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي

برخیز، که فجر انقلاب است امروز
بیگانه صفت، خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد
از لطف خدا، نقش بر آب است امروز
فجر است و سپیده حلقه بر در زده است
روز آمده، تاج لاله بر سر زده است
با آمدن امام در کشور ما
خورشید حقیقت از افق سرزده است
«والفجر» که سوگند خدای ازلی است
روشنگر حقی است که با «آل‌علی» است
این سوره به گفته امام صادق
مشهور به سوره «حسین‌بن‌علی» است
شب رفت و سرود فجر، آهنگین است
از خون شهید، فجر ما رنگین است
این ملت قهرمان و آگاه و رشید
ثابت قدم است و قاطع و سنگین است
شب طی شد و روز روشن از راه رسید
خورشید امید شرق، از غرب دمید
عیسای زمان، راز زمین، «روح خدا»
در کالبد مرده، دمی تازه دمید
این نهضت حق، که خلق ما برپا کرد
نه شرقی‌و غربی است، نه سرخ است و نه زرد
در وسعت و عمق و شور و یک‌پارچگی
زیباتر از این نمی‌توان پیدا کرد
جان‌های جهانیان به لب آمده است
جان در پی حق، داوطلب آمده است
جمهوری اسلامی ما در این قرن
فجری است که در ظلمت شب آمده است
بر ملت تازه رَسته از دام و کمند
آن بردگی گذشته، یارب مپسند
این در که به‌روی ما گشودی از مهر
بار دگر از قهر، خدایا تو مبند

 نظر دهید »

بهمن

22 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي

وقتی صدای پای بهمن از کوچه پس کوچه های خاطره ها به گوش تو می رسد. گویی شهیدانند که آمده اند برای بیعت دوباره برای هشدار و تذکر و بیداری . بهمن که از راه می رسدشهیدان پیمان نامه ی خونین شهادت را برای تجدید امضای تک تک ما می آورند تا فراموش نکنیم که باغبان لاله ها امام مهربان بود و سایبان لحظه ها، نگاهش هنوز هم نگران باغمان است. هر بهمن امام است که دوباره بر بال ملائک به دیدارمان می آید و کوچه های باغمان را پر از نسترن و نیلوفر می نماید. گام هایش همه جا یاس می کارد و گل محمدی به خانه ها هدیه می کند.
بهمن همیشه در راه است.

 نظر دهید »

صدای اذان در شبانه روز هیچ گاه متوقف نمیشود

14 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي

«عبدالحمید الفاضل» پژوهشگر و محقق علوم ریاضی از امارات گفت که صدای اذان در کره زمین در تمام شبانه‌روز قطع نمی‌شود و در هر منطقه‌ای به پایان برسد بلافاصله در جای دیگری آغاز می‌شود.
به نوشته پایگاه خبری عرب آنلاین، وی توضیح داد که گفتن اذان 4 دقیقه زمان می‌برد و زمین دارای 360 خط فرضی از قطب شمال به قطب جنوب است که معادل 360 درجه است.
هنگامی که برای مثال ظهر شرعی در خط 1 شروع می‌شود، 4 دقیقه طول می‌کشد تا ظهر شرعی در خط 2 شروع شود و این مدت معادل زمانیست که در خط یک اذان گفته می‌شود.
به این ترتیب 360 ضربدر 4 می‌شود 1440 دقیقه که معادل 24 ساعت است.

 نظر دهید »

دنیا و فراموشی مرگ از دیدگاه نهج البلاغه

14 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي

من أحب الدنیا ذهب خوف الاخره من قلبه

هرکس دنیا را دوست بدارد و ترس از آخرت از قلبش رخت بر می‏بندد

“ایها الناس ان أخوف ما أخاف علیکم اثنان: اتباع الهوی و طول الامل فاما اتباع الهوی فیصد عن الحق، و أمّا طول الامل فینسی الاخره”

ای مردم! ترس‏ناک‏ترین چیزی که از ابتلای شما به آن می‏ترسم، دو چیز است. پیروی از هوای نفس و آرزوی بی‏شمار.
اما پیروی از هوای نفس، شخص را از راه حق باز می‏دارد و آرزوی بی‏حساب، آخرت را از یاد می‏برد.
جمله «دلم خواست کردم» از آن جمله ‏هایی است که موجودیت آدمی را ویران می‏کند و ریشه ‏ی اصول و قوانین مبتنی بر حق و حقیقت را به آتش می‏کشد. درهای بی‏درمان بشر که سرتاسر تاریخ ما را فرا گرفته است، میکروبی جز هواهای نفسانی ما ندارد. ریشه ‏ی اصلی ستم و تجاوزها، هواپرستی است.
برخی گفته ‏اند: سبب درازی آرزو حب دنیاست؛ زیرا وقتی انسان با دنیا انس گرفت و به لذت‏های آن عادت کرد، جدایی و دوری از دنیا برایش سنگین است و دوام آن را دوست دارد.
بنابراین به مرگ که جدا کننده ‏ی او از دنیا است، نمی ‏اندیشد و از مرگ غافل می‏شود؛ زیرا وقتی انسان چیزی را دوست دارد، نمی‏خواهد آن را از دست بدهد. بدین ترتیب انسان خودش را برای مرگ آماده نمی‏کند تا اینکه ماه‏ها و سال‏ها می‏گذرد و پیر می‏شود. در پیری نیز سرگرمی‏ ها و وابستگی ‏های دنیایی، او را از توبه و ندامت باز می‏دارد تا اینکه مرگ او را در می‏یابد. این گونه است که انسان غافل بعد از مرگ به حسرت و ندامت دچار می‏شود و این، همان خسران مبین است.
“تؤمل فی الدنیا طویلاً و لا تدری
اذا جن لیل‏ها تعیش الی فجر فکم من صحیح مات من غیر عله و کم من مریض عاش دهر الی دهر”

 آرزوی دراز در دنیا دارد و نمی‏داند که هنگامی که سیاهی شب فرود آید تا صبح بیشتر در حیات نیست. چه بسیار انسان‏های تندرستی که بدون علت مردند و چه بسیار بیمارانی که روزگار درازی در این دنیا زیستند.

اگر کسی را در دنیا از مرگ ایمنی بودی آن کس رسول خدا(ص ) بود که از فرزندان آدم هیچ کس آن تقرب و منزلت نزد خدا نداشت، با این وصف فرمود: هیچ کس در جهان جاویدان نیست.
ای قوم! از این سرای حوادث گذر کنید
خیزید و سوی عالم علوی سفر کنید این سرای فانی است. نگرید تا دل در آن نبندید و آرامگاه نسازید. مسکین آدمی است که پیوسته نظاره‏ مرگ دیگران می‏کند و پندارد که همیشه ناظر مرگ دیگران است و خود نخواهد مرد.

 نظر دهید »

نیایش

14 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي

خدایا!!

رحمتی کن تا ایمان ، نان و نام برایم نیاورد ،
قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم
تا از آنها باشم که پول دنیا را میگیرند و برای دین کار میکنند ،
نه از آنان که پول دین را میگیرند
و برای دنیا کار می کنند.
دکتر علی شریعتی

 نظر دهید »

تو را زن مینامند

10 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي

ﻣﻀﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺟﺬﺍﺑﯿﺘﺶ ﻧﻔﺲ ﮔﯿﺮ ﺍست … !!

ﺩﻧﯿﺎﯼ زنانه ی ﺗﻮ ، ﻧﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﻊ ﻭ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﻣﻌﻨﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﮏ ﻭ ﺍﻓﺴﻮﻥ … !! ﺍﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺑﺮ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ … !!

ﺗﻮ ﻧﻪ ﺿﻌﯿﻔﯽ ﻭ ﻧﻪ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ، ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺁﻓﺮﯾﺪﮔﺎﺭﺕ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻭ ﺯﻭﺭ ﺑﺎﺯﻭ ﻣﯽﭘﺴﻨﺪﺩ … !!!

ﺍﺷﮏ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ ، ﻗﺪﺭﺕ ﺭﻭﺡ ﺗﻮﺳﺖ … !! ﺍﺷﮏ ﻧﻤﯽﺭﯾﺰﯼ ﺗﺎ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﺍﺕ ﺟﻠﺐ ﮐﻨﯽ … !! ﺑﺎ ﺍﺷﮏ ، ﺭﻭﺣﺖ ﺭﺍ ﺟﻼ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ … !!

ﺧﺎنه ﺑﯽ ﺗﻮ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺳﺎﮐﺖ ﺍﺳﺖ ، ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ، ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻭ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ … !! ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﺮﻧﻢ ﻻﻻﯾﯽِ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺨﺸﯽ ﺭﺍ ﻣﯽﻃﻠﺒﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻭﯼ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ … !!

ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺷﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎ ﻣﯽﮔﯿﺮﯼ … !! ﺗﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻌﻨﺎ ﺩﺍﺭﯼ ، ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﮊﻩ ” زن ﺑﻮﺩﻥ ” ﺍﺳﺖ … !!

ﺍﮔﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻏﻠﻂ ﻭ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻧﻈﺮﯼ ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺿﻌﯿﻔﻪ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻗﻮﯼﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ، ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﺳﺮ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽﺯﻧﯽ … !! ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ، ﺗﻮ ﺭﺍ ” زن” ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ … !!

ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ … !! *

 نظر دهید »

به یاد همه دلاوران جان بر کف

05 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي

 نظر دهید »

تازگی جنازه

04 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ  ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩندﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ

ﺑﺮﻭﺩ . ﭘﯿﮑﺮ ﭘﺎﮎ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ

ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻧﺸﻮﺩ، ﻭﻟﯽ ﺟﺴﺪ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﺣﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﺟﺴﺪ ﭘﻮﺩﺭ

ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺟﺴﺪ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﺎﺻﯿﺘﺶ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ

ﻫﺎﯼ ﺟﺴﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺟﺴﺪ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ .

ﻭلی بالاخرهﮔﺮﻭﻩ ﺗﻔﺤﺺ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ 

ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﻓﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ، ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﮐﺎﺟﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ

ﮔﻔﺖ : ‏« ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﺑﺪﻥ ﺍﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ؟ ‏» ﮔﻔﺘﻢ : ‏« ﺍﺯ ﺑﺲ

ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ . ‏»

ﻭﻟﯽ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﮔﻔﺖ : ‏« ﺭﺍﺯ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ :

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﺮﮎ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ؛ ﻣﺪﺍﻭﻣﺖ ﺑﺮ ﻏﺴﻞ ﺟﻤﻌﻪ

ﺩﺍﺷﺖ؛ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﺎ ﻭﺿﻮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ

ﻣﯽ ﺷﺪ، ﻣﺎ ﺑﺎ ﭼﻔﯿﻪ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﺷﮑﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎ

ﺩﺳﺖ ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﻣﯽ ﻣﺎﻟﯿﺪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ

ﺟﻤﻌﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺁﺏ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺁﺏ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ

ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺴﻞ ﻧﮕﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﺷﺖ . ‏»

ﺷﻬﯿﺪ ﺷﻔﯿﻌﯽ

 نظر دهید »

مبارزه با هوای نفسانی

01 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي


دانشمند فقید استاد محمود شهابی می نویسد: «چند سالی که در مشهد بودم و با این دانشمند با ایمان معاشرت داشتم 《حاج شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان》و از نزدیک با مراتب علم و عمل و پارسایی و پرهیزگاری و خلوص ایشان آشنا شدم، در یکی از ماه های رمضان با چند تن از رفقا از ایشان خواهش کردیم که در مسجد گوهرشاد اقامه نماز جماعت را بر معتقدان و علاقه مندان منت نهند. با اصرار و ابرام، این خواهش پذیرفته شد و چند روز نماز ظهر و عصر در یکی از شبستان های آنجا اقامه شد و بر جمعیت این جماعت روز به روز افزوده می شد. هنوز به ده روز نرسیده بود که اشخاص زیادی اطلاع یافتند و جمعیت فوق العاده شد. یک روز پس از اتمام نماز ظهر به من که نزدیک ایشان بودم، گفتند: «من امروز نمی توانم نماز عصر بخوانم.» رفتند و دیگر آن سال برای نماز جماعت نیامندند. در موقع ملاقات و استفسار از علت ترک نماز جماعت، گفتند: حقیقت این است که در رکوع رکعت چهارم متوجه شدم که صدای اقتدا کنندگان که پشت سر من می گویند: یا الله! اِنَّ اللهَ مَعَ الصابِرین از محلی بسیار دور به گوش می رسد. این امر که مرا به زیادتی جمعیت متوجه کرد، در من شادی و فرحی تولید کرد و خلاصه خوشم آمد که جمعیت این اندازه زیاد است. بنابراین، من برای امامت اهلیت ندارم.»

 نظر دهید »

صاحب الزمان

01 بهمن 1395 توسط نجمه مولائي

آدم “صاحب خانه” که داشته باشد، نمی تواند به در و دیوار میخ زیادی بکوبد.

نمی تواند خانه را مال خودش کند. باید اجاره ی خانه اش را هرماه بپردازد . . .

آدم “صاحب کار” که داشته باشد، باید حساب کارش را پس بدهد.

نمی تواند هر ساعتی دلش خواست برود و بیاید.

نمی تواند هرطور خواست کار کند . . .

آدم"صاحب زمان” که داشته باشد . .

صاحب زمان، یعنی صاحب زمانهایی که تلف میشود،

باگناه…

با بیخیالی…

یادمون باشد در برابر ثانیه هامون مسئولیم

باید یک روزی به صاحبشان جواب پس بدهیم…

و خداوند فرمود:

قسم به زمان…

همانا همه انسانها در خسران و زیان اند…

گفتم : خدا کند که بيايي.

گفت : خدا کند که بخواهی

**اللهم عجل لولیک الفرج**

ویرایش

 نظر دهید »

قدرت دعا

29 دی 1395 توسط نجمه مولائي

زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس ، و نگاهی مغموم . وارد خواربار فروشی محله شد و بافروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد . به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمی‌تواند کار کند و شش بچه‌شان بی غذا مانده‌اند جان لانگ هاوس ،صاحب مغازه ، با بی‌اعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند .زن نیازمند در حالی که اصرار می‌کرد گفت : «آقا شما را به خدا به محض اینکه بتوانم پولتان را می‌آورم .»جان گفت نسیه نمی‌دهد .مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را می‌شنید به مغازه دار گفت :…«ببین این خانم چه می‌خواهد؟خرید این خانم با من .»خواربار فروش گفت :لازم نیست خودم می‌دهم لیست خریدت کو ؟زن گفت : اینجاست .

- « لیست ‌ات را بگذار روی ترازو به اندازه ی وزنش هر چه خواستی ببر . » !!زن با خجالت یک لحظه مکث کرد، از کیفش تکه کاغذی درآورد و چیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت . همه با تعجب دیدند کفه ی ترازو پایین رفت .خواربارفروش باورش نمی‌شد .مشتری از سر رضایت خندید .مغازه‌دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ی دیگر ترازو کرد کفه ی ترازو برابر نشد ، آن قدر چیز گذاشت تا کفه‌ها برابر شدند .در این وقت ، خواربار فروش با تعجب و دل‌خوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته است .کاغذ لیست خرید نبود، دعای زن بود که نوشته بود (ای خدای عزیزم! تو از نیاز من باخبری خودت آن را برآورده کن) . مغازه ‌دار با بهت جنسها را به زن داد و همان جا ساکت و متحیر خشکش زد. زن خداحافظی کرد و رفت. مشتری یک اسکناس باارزش به مغازه ‌دار داد و گفت: فقط خداست که می‌‌داند وزن دعای پاک و خالص چقدر است ؟

 نظر دهید »

پندی از سقراط حکیم

29 دی 1395 توسط نجمه مولائي

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود.
علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم.
جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد.
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.
سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی.
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟
و آیا کسی که رفتارش نا درست است، روانش بیمار نیست ؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟
بیماری فکری و روان نامش “غفلت” است. و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده.
بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است.

 نظر دهید »

خدایا...شرمنده ام

28 دی 1395 توسط نجمه مولائي

میخواهم از کسی بنویسم که حسابی دلم هوایش را کرده،
از کسی که زندگی بدون او یعنی تباهی و پوچی…
از خدایی که فراموشیش کار هر روزمان شده، خدایی که با تمام نشانه های زیبای وجودیش خیلی غریبانه در دل ها نشسته است. آنقدر غریب که انسان ها خود را قادر به انجام هر کاری میدانند بی آنکه ذره ای به این فکر کنند، دست و عقل و تمام اعضای بدن را خدا در اختیارمان قرار داده است.
آری خدای من، خدای مهربان من، به خودت قسم من نیز گاهی سخت دلم می گیرد از اینکه چگونه به این دنیایی که تو آفریدی بد وابسته می شویم و دیگر هیچ چیزی جز خودمان ارزشی پیدا نمی کند!
آنقدر وابسته زیبایی هایش می شویم که تک زیبای عالم را به باد فراموشی می سپاریم.
خدایا خودت میدانی در سخت ترین لحظه هایم نیز از یادت غافل نبودم، حتی در لحظه های از دست دادن عزیزانم، چرا که میدانم مقصد تو هستی و همه چیز بسوی تو باز آید…
خدایا باز تو میدانی برای هیچ چیزی طمع نکردم و از داشته هایم گذشتم که همگان نیز بهره ببرند تا شادی ها را با هم شریک شویم…
اما !
بسیار تاسف خوردم از غرورهای بی جا، از درویی ها و دروغ ها و از دست کسانی که زندگی دیگران را به ازای خوشنودی خود سیاه و تباه می کنند تا به داشته های خود بیفزایند و افتخار کنند، بی آنکه بدانند همه مسافریم و هیچ چیزی جز خوبی ماندگار نیست…
خدایا نگذار شیطان درونمان یاد تو را از ما بگیرد که هیچ چیز تو نمی شود و خدایا از من نگیر شانه های پر محبتت را در این روزهایی که بغضم هوای شکستن دارد و چشمانم میل باریدن…

 نظر دهید »

تنها ناظر اعمال

26 دی 1395 توسط نجمه مولائي

 نظر دهید »

فاصله حرف تا عمل

26 دی 1395 توسط نجمه مولائي

 نظر دهید »

نگاهی گذرا بر زندگینامه حضرت معصومه

20 دی 1395 توسط نجمه مولائي

حضرت فاطمه معصومه (س)

در روز اول ذيقعده سال 173 هجري، در شهر مدينه چشم به جهان گشود. اين بانوي بزرگوار، از همان آغاز، در محيطي پرورش يافت كه پدر و مادر و فرزندان، همه به فضايل اخلاقي آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسايي و تقوا، راستگويي و بردباري، استقامت در برابر ناملايمات، بخشندگي و پاكدامني و نيز ياد خدا، از صفات برجسته اين خاندان پاك سيرت و نيكو سرشت به شمار مي رفت. پدران اين خاندان، همه برگزيدگان و پيشوايان هدايت، گوهرهاي تابناك امامت و سكان داران كشتي انسانيت بودند.

سرچشمه دانش

حضرت معصومه (س) در خانداني كه سرچشمه علم و تقوا و فضايل اخلاقي بود، پرورش يافت. پس از آنكه پدر بزرگوار آن بانوي گرامي به شهادت رسيد، فرزند ارجمند آن امام، يعني حضرت رضا (ع) عهده دار امر تعليم و تربيت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نيز بر عهده گرفت. در اثر توجهات زياد آن حضرت، هر يك از فرزندان امام كاظم (ع) به مقامي والا دست يافتند و زبانزد همگان گشتند. ابن صباغ ملكي در اين باره ميگويد: ?هر يك از فرزندان ابي الحسن موسي معروف به كاظم، فضيلتي مشهور دارد?. بدون ترديد بعد از حضرت رضا (ع) در ميان فرزندان امام كاظم (ع)، حضرت معصومه (س) از نظر علمي و اخلاقي، والامقام ترين آنان است. اين حقيقت از اسامي، لقب ها، تعريف ها و توصيفاتي كه ائمه اطهار (ع) از ايشان نموده اند، آشكار است و اين حقيقت روشن مي سازد كه ايشان نيز چون حضرت زينب (س) عالمه غير معلمه بوده است.

مظهر فضايل

حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضايل و مقامات است. روايات معصومان (ع) فضيلت ها و مقامات بلندي را به آن حضرت نسبت مي دهد. امام صادق (ع) در اين باره مي فرمايند: ?آگاه باشيد كه براي خدا حرمي است و آن مكه است؛ و براي پيامبر خدا حرمي است و آن مدينه است. و براي اميرمؤمنان حرمي است و آن كوفه است. بدانيد كه حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشيد كه قم، كوفه كوچك ماست، بدانيد بهشت هشت دروازه دارد كه سه تاي آن ها به سوي قم است. بانويي از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسي، در آن جا رحلت مي كند كه با شفاعت او، همه شيعيان ما وارد بهشت مي شوند.

مقام علمي حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشيع است و مقام علمي بلندي دارد. نقل شده كه روزي جمعي از شيعيان، به قصد ديدار حضرت موسي بن جعفر (ع) و پرسيدن پرسش هايي از ايشان، به مدينه منوره مشرف شدند. چون امام كاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش هاي خود را به حضرت معصومه (س) كه در آن هنگام كودكي خردسال بيش نبود، تحويل دادند. فرداي آن روز براي بار ديگر به منزل امام رفتند، ولي هنوز ايشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش هاي خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدي به خدمت امام برسند، غافل از اين كه حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتي پاسخ ها را ملاحظه كردند، بسيار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاري فراوان، شهر مدينه را ترك گفتند. از قضاي روزگار در بين راه با امام موسي بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجراي خويش را باز گفتند. وقتي امام پاسخ پرسش ها را مطالعه كردند، سه بار فرمود: پدرش فدايش.

فضيلت زيارت

دعا و زيارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهايي، تا اوج با خدا بودن است. دعا و زيارت، جامي است زلال از معنويت ناب دركام عطشناك زندگي؛ و زيارت حرم معصومه (س)، بارقه اميدي در فضاي غبارآلود زمانه، فرياد روح مهجور در هنگامه غفلت و بي خبري، و نسيمي فرحناك و برخاسته از باغستان هاي بهشت است. زيارت مرقد فاطمه معصومه (س)، به انسان اعتماد به نفس مي دهد، و او را از غرق شدن در گرداب نوميدي باز مي دارد و به تلاش بيشتر دعوت مي كند. زيارت مزار با صفاي كريمه اهل بيت (س)، سبب مي شود كه زائر حرم، خود را نيازمند پروردگار ببيند، در برابر او خضوع كند، از مركب غرور و تكبر- كه سرچشمه تمامي بدبختي ها و سيه روزي هاست- فرو آيد و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالميان قرار دهد. بر همين اساس است كه براي زيارت آن حضرت، پاداش بسيار بزرگي وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در اين باره از امام جواد (ع) نقل شده كه فرمود: هر كس عمه ام را در قم زيارت كند، بهشت از آن اوست.

 برگزيدن شهر قم

پس از آنكه حضرت معصومه (ع) به شهر ساوه رسيد، بيمار شد. چون توان رفتن به خراسان را در خود نديد، تصميم گرفت به قم برود. يكي از نويسندگان در اين باره كه چرا حضرت معصومه (س) شهر قم را برگزيد، مي نويسد: ?بي ترديد مي توان گفت كه آن بانوي بزرگ، روي ملهم و آينده نگر داشت و با توجه به آينده قم و محوريتي كه بعدها براي اين سرزمين پيش مي آيد - محوريتي كه آرامگاه ايشان مركز آن خواهد بود - بدين ديار روي آورد. اين جريان به خوبي روشن مي كند كه آن بانوي الهي، به آينده اسلام و موقعيت اين سرزمين توجه داشته و خود را با شتاب بدين سر زمين رسانده و محوريت و مركزيت آن را با مدفن خود پايه ريزی کرده است.

 نظر دهید »

سخن بزرگان

18 دی 1395 توسط نجمه مولائي

 نظر دهید »

جنگ نرم در سخن رهبر

18 دی 1395 توسط نجمه مولائي

 نظر دهید »

14دی مصادف با ورود اولین هواپیما در ایران

14 دی 1395 توسط نجمه مولائي

در پي اجراي يك برنامه پرواز نمايشي در آسمان تهران توسط خلباني لهستاني با يك هواپيماي دوباله سبك در زمان احمدشاه قاجار، اولين هواپيما به ايران وارد شد. در ازاي اين برنامه، دست‏اندركاران اين هواپيما با فروش مبلغ گزاف بليط، نمايش مختصري داده بودند. تا سال‏ها بعد، پروازها غالباً نمايشي بود و هواپيماها براي اين منظور به ايران مي‏آمدند. همچنين تا نيمه سال 1301ش در تهران زمين مشخصي براي فرود و برخاستن هواپيما وجود نداشت تا آن كه در پي درخواست دولت انگلستان براي فرود هواپيما، دولت ايران زميني در جنوب تهران براي اين كار اختصاص داد. پس از مدتي خطوط هوايي ايجاد شد و پس از انجام مذاكراتي با شركت‏هاي اروپايي، اولين سرويس هوايي در آذرماه 1303 ش داير گرديد.

 نظر دهید »

کمی تامل کنیم

12 دی 1395 توسط نجمه مولائي

 نظر دهید »

حماسه9دی در کلام مقام معظم رهبری

08 دی 1395 توسط نجمه مولائي

در حقیقت، 9 دی آنطور که در کلام رهبر فرزانه ما تبلور یافته، نمادی از بصیرت، دشمن‌شناسی و حضور در عرصه‌ مجاهدانه توسط مردم مسلمان ایران است.
به گزارش مشرق به نقل از فارس ، رخداد “9 دی” در تاریخ عمر نظام جمهوری اسلامی ایران یک نقطه عطف است؛ نقطه عطفی که حقیقت آن را فقط و فقط می‌توان در کلام کسی یافت که سکان‌دار کشتی انقلاب است و 9 دی ثمره سال‌ها صبر، بصیرت‌افزایی و ولایت اوست.

بیانات و نظرات مقام معظم رهبری که طی دو سال گذشته درباره ” 9 دی"انتشار یافته

معظم‌له که در بیانات اخیر خود در دیدار با اعضای ستاد بزرگداشت حماسه 9 دی تصریح فرمودند فتنه یک بیماری بود که با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع شدن نبود، و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت؛ همواره راجع به 9 دی تأکیدات مهمی را بیان کرده‌اند که نصب‌العین قرار دادن آنها برای تمام خواص و عموم مردم می‌تواند روشنی بخش راه آینده کشور و اسلام ناب باشد.

 نظر دهید »

تقویت حافظه

07 دی 1395 توسط نجمه مولائي

اموری را که در تقویت حافظه و فهم مؤثرند می توان به چند دسته تقسیم بندی نمود:

الف) امور معنوی:

1-یاد خدا (انجام امور عبادى و تکالیف شرعی به ویژه نماز اول وقت).

2- خواندن دعاهایی که برای تقویت حافظه مؤثر است، از امام معصوم نقل شده است که از خدا بخواه که عقل تو را قوى بگرداند و از خدا طلب فهم و درک نما.

به عنوان نمونه چند دعا که برای تقویت حافظه مؤثر است بیان می کنیم

  • دعایی که پیغمبر (ص) به امیرالمؤمنین (ع) براى حافظه تعلیم نمود: «سبحان من لایعتدى على اهل مملکته، سبحان من لایأخذ اهل الارض بالوان العذاب، سبحان الرؤوف الرحیم، اللهم اجعل لى فى قلبى نورا و بصرا و فهما و علما انک على کل شى‏ء قدیر»
  • سیدبن طاوس نقل مى‏کند که براى احیاى قلب این دعا را سه بار بخواند:

«یا حى یا قیوم یا لااله الا انت اسئلک أن تحیى قلبى اللّهم صل على محمد و آل محمد»

  • هر روز بعد از نماز صبح پیش از آنکه تکلم کند بگوید:«یا حى یا قیّوم فلا یفوت شیئا علمه و لایؤده》خواندن قرآن به خصوص آیة ‏الکرسىی
  •  اجتناب از چیزهایى که باعث فراموشی مى‏شود مانند؛ معصیت و گناه، علاقه و وابستگی زیاد به دنیا، سرگرمی و اشتغال بیش از حد به آن و غمگین و محزون بودن برای مسائل دنیایی.
  • کاهش اضطراب و کسب آرامش به ویژه هنگام مطالعه.
  • کاهش اشتغالات ذهنی
  •  تقویت تمرکز و دقت.

گفتنی است، آنچه در مورد تقویت حافظه و هوش از کتب روایى و ادعیه بیان شد، علت تامه محسوب نمى شود. بعضى از عوامل مربوط به هوش و حافظه در اختیار ما نیست و مربوط به عوامل ژنتیکى و وراثتى است.

به عبارت دیگر، هوش و حافظه و استعداد هر انسانى برآیندى از عوامل متعدد وراثتى و محیطى است که بعضى از این عوامل در اختیار ما است. از قبیل آنچه در بالا گفته شد و بعضى از آنها از حوزه اختیار انسان خارج است؛ مانند نقش عوامل ژنتیکى اجداد گذشته. بنابراین نباید توقع داشت که با انجام کارهاى فوق که قطعاً مؤثر هستند معجزه ایجاد شود که ناگهان بهره هوشى شخصی از 90 به 130 ارتقاء پیدا کند و اگر این چنین نشد اعتقاد به این توصیه هایى که معصومان (ع) کرده اند کم شود

 نظر دهید »

خوراکی های تقویت کننده حافظه

07 دی 1395 توسط نجمه مولائي

۱.کشمش و عسل

مغز برای فکر کردن درست و به یاد آوردن، به انرژی نیاز دارد. بهترین راه تامین سریع این انرژی، مصرف خوراکی های شیرین است بنابراین اگر در روز امتحان میل چندانی به خوردن صبحانه ندارید، حدود ۱۵ کشمش و ۲ گردوی کامل بخورید. اگر تمایل به مصرف خوراکی های گرم و نرم هم داشته باشید، می توانید یک لیوان شیر گرم را که با حداقل ۲ قاشق غذاخوری عسل شیرین شده است، بنوشید. اگر به شیر حساسیت دارید و دستگاه گوارشتان با خوردن آن به هم می ریزد، در روز امتحان از نوشیدن آن صرف نظر کنید و به جای شیر یک سیب پوست کنده را با ۲ قاشق غذاخوری عسل بخورید.

۲.تخم مرغ و لبنیات

موادغذایی سرشار از پروتئین مانند تخم مرغ، انواع مغزها، ماست، پنیر، نان های سبوس دار و شیر کم چرب، برای روزهای امتحان بهترین هستند. این خوراکی ها می توانند باعث بهبود عملکرد مغز و افزایش قدرت حافظه شوند.

۳.آب پرتقال

آب پرتقال و سایر مرکبات، هم شیرین هستند و هم اشتهاآور. ویتامین C فراوان موجود در آنها هم می تواند به عملکرد بهتر مغز کمک کند. پس یک لیوان آب مرکبات هم می تواند یکی از بهترین نوشیدنی برای روزهای امتحان باشد.

۴.مربا

مربا از میوه های تازه و با حجم زیادی شکر تهیه شده است. شکر غلیظ شده موجود در مربا می تواند یکی از بهترین منابع تامین سوخت مغز باشد. بهتر است در روزهای امتحان، دور رژیم گرفتن را خط بکشید و کره و مربا را در برنامه غذایی تان بگنجانید.

۵.انجیر خشک یا تازه

انجیر یکی از منابع دریافت مواد قندی است و اگر ۳ عدد از آن را با ۵ مویز، ۱ قاشق غذاخوری عسل، ۱ گردو، ۲ بادام، ۲ پسته و ۵ توت خشک مخلوط کنید و بخورید، یک دوپینگ مغزی اساسی برای روز امتحان انجام داده اید

۶.ماهی و گردو

یکی از بزرگ ترین مشکلات روزها و شب های امتحان، اضطراب و استرس است اما امگا۳ که به وفور در ماهی های چربی مانند سالمون. قزل آلا و گردو یافت می شود، می تواند باعث کاهش اضطراب و ایجاد تمرکز شود. بهتر است ۲ گردو را در صبحانه و هفته ای ۳ بار ماهی را در وعده ناهار یا شامتان بخورید.

۷.غلات کامل

خوردن منابع کربوهیدراتی مانند برنج سفید، ماکارونی و سیب زمینی باعث احساس سیری و پری شدید و ایجاد خواب آلودگی می شوند پس بهتر است در روزهای امتحان از مصرف این مواد غذایی پرهیز و نان های سبوس دار یا برنج و ماکارونی قهوه ای که هضم سریع تر و ساده تری دارند، را جایگزین کنید.

۸.شکلات تلخ

شکلات های تلخی که حداقل ۷۵ درصد کاکائو دارند، منبعی بسیار عالی برای دریافت انواع آنتی اکسیدان ها و فلاونوییدها محسوب می شوند. فلاونوییدها باعث افزایش قدرت تمرکز و توجه می شوند و به یادگیری و به خاطر سپردن مطالب کمک می کنند. به همین دلیل مصرف حدود ۱۵ گرم شکلات تلخ در روزهای امتحان توصیه می شود.

9 .چای سبز

پلی فنول ها و آنتی اکسیدان های موجود در چای سبز باعث ایجاد آرامش روانی و تقویت حافظه می شوند. به همین دلیل توصیه می شود در روزهای امتحان حداقل ۲ فنجان چای سبز گرم بنوشید.

 نظر دهید »

مدافعان حرم

07 دی 1395 توسط نجمه مولائي

عطر شهادت فرزندان غیور ایران زمین این بار نه از خاکهای تفتیده جنوب بلکه از خرابه‌های شام و صحرای حلب به مشام می‌رسد.
تاریخ باید بداند دفاع از حرم عمه سادات حضرت زینب(س) دلیل نمی‌خواهد، راهنمایش دل است و بهانه‌اش هم دل و بیعت حسینیان زمان بیعتی است به‌رنگ خون که جلوه‌ای از این عهد و پیمان را پیکر مطهر شهدای مدافع حرم به تصویر کشیده‌اند

 نظر دهید »

متنی ادبی در وصف مادر

07 دی 1395 توسط نجمه مولائي

“میم” مهربانی و “الف” امید

“دال"دوستی و “ر” که از رحم رسید

مادری که رحمت ایزد در اوست

شادی و مهر و عشق در بر اوست

 نظر دهید »

احترام آیت الله مرعشی نجفی به پدر

07 دی 1395 توسط نجمه مولائي

درباره مرحوم آیت‏الله العظمی نجفی مرعشی رحمه ‏الله ، مرجع بزرگ تقلید که افزون بر توفیق‏های سترگ معنوی و علمی و پرورش فرهیختگان بسیار حوزوی، آثار گسترده فرهنگی از خود به یادگار گذاشت، آورده ‏اند که آن بزرگوار گفته بود: آن‏گاه که نوجوان بودم و مادرم از من می‏خواست پدرم را از خواب بیدار کنم، صدا کردن پدر برایم دشوار بود.

ازاین‏رو، چهره و گونه ‏هایم را کف پاهای پدرم می‏مالیدم و با چنین لطافت فروتنانه‏ ای پدرم را بیدار می‏ساختم. هنگامی که پدرم بیدار می‏شد و مرا در چنین موقعیت متواضعانه ‏ای می‏نگریست، با چشم‏های سرشار از اشک، دست به سوی آسمان بر می‏ افراشت و از خداوند متعالی برایم توفیق درخواست می‏کرد. آیت ‏الله العظمی مرعشی نجفی بارها می‏فرمود: «موفقیت کنونی من و فراوانی توفیقاتم به برکت دعای پدر و مادر است».

 نظر دهید »
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یا سید السادات

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس